The Spell of wish (کامل شده)

Part 4- دلتنگی

بچه ها نظراتتون خدایی خییییییلی کم شده.💔 مگه چند تا خواننده داره این داستان که نظر هم نداشته باشم. دلتون برام بسوزه نظراتتون رو بدید.🥺

بخصوص در مورد ایبو این پارت خییییییلی نظر بدید

خب دومین خواننده عزیز هم این پارت وارد داستان می‌شه. قدمش گلباران🌺

______________________________________

جولای 2021

ایبو قاشقها را روی میز قرار داد و گفت: نه مامان! این فیلمش خیلی فرق داره. مطمئنم بابا هم خوشش میاد.

خانم وانگ که هنوز در آشپزخانه در حال طبخ شام بود برای آنکه پسرش صدایش را بشنود با صدایی بلند گفت: تو که می دونی من دوست دارم ولی وقتی زیادی علمی تخیلی بشه، بابات خسته می شه

ایبو روی صندلی پایه بلند آشپزخانه نشست و گفت: نه این رو خودم تبلیغاتشو دیدم. در مورد لایه های زمانه. یه پسره از خواب که بیدار می‌شه می‌بینه وارد یه دنیای دیگه شده که عین دنیای خودشه ولی فرق داره...

-: خب این دیگه خیلی تخیلیه.

ایبو نالید: مامااااااااان اینا همه علمیه بهت که گفتم اینا رو بر اساس نظریه های علمی می سازن. دوست نداری اونهمه نظریه رو یکی برات تصویرسازی کرده مفت مفت می‌تونی ببینی؟

خانم وانگ ضربه ای به بینی پسرش زد و گفت: من و تو می شینیم دو ساعت در مورد لایه های زمان با هم حرف می زنیم و من چهارتا چیز یاد گرفتم دلیل نمی شه بابات هم...

حرفش با دیدن صفحۀ تلویزیون ناتمام ماند. ایبو که از واکنش خانم وانگ متعجب شده بود، به سمت تلویزیون پشت سرش چرخید و او نیز شوکه شد. تصاویر سیل و طوفان عظیم در هه‌نان را نشان می‌داد. کل استان زیر آب رفته بود و با توجه به موقعیت جغرافیایی این منطقه که دور تا دورش رودخانه‌های متعدد قرار داشت، میزان خرابی بیشتر هم بروز می کرد. شهرهای بزرگ غرق در آب بودند و آب چون رودخانه ای خروشان در میان خیابانهای عریض و طویل می‌خروشید و همراه خود دهها ماشین را مثل یک همزن غول آسا به هم می‌پیچاند. مناطق روستایی زیادی کلا محو شده بودند یا نهایتاً سقف یک یا دو خانه از آنها دیده می‌شد. تصاویر هوایی و ماهواره ای وقوع گردباد را پیش‌بینی می‌کرد. این حادثه به حدی سریع و ناگهانی رخ داده بود که هنوز هیچ تیم امدادی به منطقه نرسیده بود و مردم روی سقف خانه هایشان منتظر رسیدن کمک زیر بارش بارانی که به نظر تمام نشدنی می‌آمد از وحشت طوفان آینده خود را مچاله کرده بودند. تقریباً هنوز هیچ تصویر صحیحی از حادثه در دسترس نبود و فقط تصاویر چند خبرنگار منطقه‌ای و تیمهای امداد آماده باش که به رسانه ها رسیده بود که کمک می‌خواستند.

ایبو ناباورانه به تصاویر خیره مانده بود. سیل بی رحم به منطقه زادگاهش حمله کرده بود. خانوادۀ وانگ دوستان و عزیزان زیادی در این منطقۀ سیل زده داشتند.