Part 0.5 / برای نفس کشیدن تقلا میکرد

808 93 9
                                    

محکم گلوش رو فشار میداد
برای یک لحظه هم ولش نکرد
فکر‌میکرد اگه اون بمیره ، اگه بمیره ، کسی که به قول خودش براش ارزش داشت برمیگرده
یکی بمیره
تا یکی زنده بمونه
نه
این درست نبود
اون هم برای کسی که براش هرکاری میکرد
لیاقتش این بود ؟
که با دستهای کسی که حتی فکرش هم نمیکرد کشته بشه ؟!

برای نفس کشیدن تقلا میکرد
سعی میکرد دستهاش رو از روی گلوش برداره
حتی برای چند ثانیه
ولی
چرا این کارو میکرد ؟!
مگه اون تاحالا چی کار‌ براش نکرده بود
از خودش نگذشته بود ؟!
بهش وفادار نبود ؟!
نه
این جوابش نبود

+ چ.....چ....ر...را......
- تو باید ... بمیری تا بتونم اون رو .... زنده نگه دارم

با گفتن این حرف .......
احساس کرد کل دنیا روی سرش آوار شد
انتظار این حرف رو نداشت
به حدی از داخل شکست که دیگه ترمیم نمیشد
احساس تنهایی طوری بهش غلبه کرد
که دیگه برای نفس کشیدن تقلا نکرد
داشت خفه میشد ولی دیگه حرکتی نکرد
فشار دستش رو از روی دست اون برداشت
ولی هنوز دستش رو ول نکرده بود
نگاهش رو برنداشته بود

نگاهی که بعد از چندثانیه
برای همیشه ساکن شد

- فلش بک به ۲ ماه قبل -

- کسل کننده ترین روز هفته قطعا اول هفته اس ...

__________________________

یاح یاح یاح یاح سلام خوانننننندگان
چگونه اید :)))))
میدانم خعللللللی کمه ولی این نیم پارت از پارت اوله
فحش آزاد نیست و حالا که اینطوره حلال نمیکنم اگه فحش بدهید 😂😂😂❤ ولی شما بدید با من کاری نداشته باشید
اینو فعلا داشته باشید تا دو سه روز دیگه پارت ۱ رو اپ میکنم

محض اطلاع این پارت های کوتاه کوتاه رو معمولا بین هر پارت اصلی اپ میکنم پس این شروووووع کاره

خلاصه ووت و کامنت یادتون نرهههههه

You have no choiceNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ