[Completed] •⊱ I Promise You ⊰• (KaiSoo) Persian Translation

.｡.:*☆⑰شجاع⑰☆*: .｡.

این پارت هم بازی داریم :)

I Promise You

- جونگین... این ترسناکه!

- ترسناک نیست. سعی کن چشمات رو باز کنی.

- نه! کیونگسو از ارتفاع می ترسه!

کیونگسو صورتش رو بیشتر به سینه ی جونگین فشار داد و تا تکون خوردن کابین رو حس کرد محکم تر دوست پسرش رو بغل کرد... چرخ و فلک داشت به بالا می رفت و کیونگسو رو بیشتر ترسیده می کرد... در همون حین جونگین آروم کمرش رو نوازش می کرد و سعی می کرد آرومش کنه... اولین بارش بود که سوار چرخ و فلک می شد و قبلا فقط توی فیلما دیده بود... هیچ وقت نمی دونست که چرخ و فلک می تونه انقدر ترسناک باشه.

- اگه کیونگسو بیفته چی؟ کیونگسو هنوز نمی خواد بمیره جونگین!

- احمق. قرار نیست بمیری...

جونگین خندید و آروم دست کیونگسو رو از خودش دور کرد... سر پسر کوچیکتر رو بالا آورد و مستقیم بهش نگاه کرد:

- من اینجام، درسته؟ به من نگاه کن.

کیونگسو آهسته چشماش رو باز کرد و جونگینی رو دید که بهش لبخند می زد:

- پشتم رو نگاه کن کیونگسو.

چشمای کیونگسو با دیدن آتیش بازی های رنگی رنگی ای که توی هوا منفجر می شدن درشت تر شدن و از این که به اون زیبایی توی آسمون پخش می شدن هیجان زده شد... در حالی که با نگاهش هیجانش رو ابراز می کرد، لب هاش O شکل شدن و مسخ منظره ی شبانگاهی شهربازی و چراغ های روشن شهر شد...

- این خیلی قشنگه. مگه نه؟

کیونگسو ترسش رو فراموش کرده بود و با بهتی که هنوز داشت، سرش رو تکون داد...

- آره!

دستش رو مشت کرد:

- کیونگسو دیگه نمی ترسه!

جاش رو تغییر داد و لبه ی صندلیش نشست و با اینکه کابین هنوز هم تکون می خورد اما دستاش رو به شیشه ی پنجره چسبوند...

- واو! خیلی خوشگله!

- خوشحالم که دوستش داشتی.

جونگین نفسش رو با خیال راحت بیرون فرستاد... دستش رو کشید و به نرمی موهای کیونگسو رو از صورتش کنار زد:

- درست مثل الان که شجاعی، دلم می خواد همیشه حتی وقتی که من کنارت نیستم همین قدر شجاع بمونی کیونگسو.

کیونگسو با شنیدن حرف های مرد رو به روش متوقف شد و نگاه پرسش گرش رو به جونگین انداخت:

- منظور جونگین چیه؟

سریع صاف نشست و لب هاش آویزون شدن:

- کیونگسو نمی فهمه...

دستای گرم جونگین روی انگشتای کیونگسو قرار گرفتن و پسرک چشم درشت جونگینی رو دید که با انگشتای کوچولوش بازی می کرد و همزمان توی فکر عمیقی فرو رفته بود... تا کیونگسو خواست که مسئله رو از جونگین بپرسه؛ جونگین با صدای آرومی شروع به گفتن کرد: