پارت 1

921 133 64
                                    

دختر دستی به روی زنجیر گردنبندش کشید و در گوشش با لحنی لوس زمزمه کرد : با این تیپ خیلی جذاب شدی جئون

جونگکوک پوزخندی زد سرتاپای دختر رو از نظر گذروند

همزمان که دستش رو دور کمر دختر حلقه میکرد
با مایع قرمز رنگ توی جام بازی کرد

+ لی سارا

دختر چشماشو خمار کرد لباشو کنار لبای جونگکوک گذاشت

_ بله جئون جونگکوک

جونگکوک بوسه ای زیر گوش دختر گذاشت و زمزمه کرد

+میدونی لی سارا ، تو تنها دختری که میتونی اینجور منو اغوا کنی
طناز و زیبا ... البته که جاه طلب

سارا خندید بدنشو به بدن جونگکوک چسبوند

_ تو هم تنها پسری که میتونه منو به‌ خوبی فاک بده جئون جونگکوک

جونگکوک با لبخند محوی دختر رو از نظر گذروند

موهای دختر رو از جلوی چشماش کنار زد و اخرین جرعه جام شرابش رو با سخاوت مزه مزه کرد

به سمت یکی از اتاقای قرمز رنگ رفتن
جایی که جونگکوک بارها داخلش درون دختر های مختلفی کوبیده بود ...

روی تخت پرتش کرد نگاهی به لباس قرمز رنگ توی تنش انداخت که به هرچی میخورد غیر لباس

بی نهایت کوتاه بود جوری که جونگکوک پاهای لختش رو میدید و از طرف دیگه ای یقه اش تا شکم باز بود سینه های درشتش بیرون انداخته بود

سمتش خم شد یقه لباس از روی سینه هاش کنار زد

.
.
.

از روی تخت بلند شد کاندوم رو در اورد توی سطل انداخت نگاهی به بدن کبود شده دختر انداخت

برای اخرین بار سینه دختر توی دستش گرفت توی دستش فشار داد با سر انگشت سردش سر سینه اش بازی داد زمزمه کرد

+ فردا میبینمت لی سارا ، امشب خیلی خوب بودی

ولی سارا حتی نای پاسخ دادن به اون رو هم نداشت

جونگکوک عطش سیری ناپذیری داشت برای سکس ، همیشه هم به این اقرار داشت که انگار هیچ یک از روابطش سیرابش نمیکنن ، ارضاهایی جسمی تو رو خالی میکردند ولی روحی ؟!

شاید بهش شک داشت

سارا رو از پارسال شناخت ، دختری که اون هم از روابط مسخره احساسی متنفر بود و خب چه بهتر که فاک بادی هم باشن

بدون هیچ تعهدی ، هیچکدوم از سکس با بقیه امتناع نمیکردن

جونگکوک نگاهی به پورشه ی مشکی رنگش انداخت
و سوارش شد

به سمت خونه اش راهی شد

اون همیشه از قوانین خاصی پیروی میکرد ...
کسی حق نداشت حین سکس بدنش رو لمس کنه ، حق نداشت لباش رو ببوسه یا حتی بعد یک مدت برای بار دوم اون رو ببینه

Mine2 |KookV|Donde viven las historias. Descúbrelo ahora