شرط آپ
120 ووت
_______________________________________________________________________________
با رسیدن به پایگاه تهیونگ با نشون دادن کارتش وارد شد و نفس عمیق کشید انگار دیگه خیالش راحت شد که من غیبم نمیزنه
چندتا از کسایی که لباس فرم تنشون بود سمتش اومدن : تماسی که گرفتی حقیقت داره؟
تهیونگ بازوم و گرفت که حالا پاهام سنگین تر شده بود و دلم میخواست برگردم من و دنبال خودش کشید: میبینید که
در اتاقی و باز کرد و اول من و فرستاد داخل بعد خودش اومد داخل در و بست و اون افراد و بیرون اتاق گذاشت
-فرمانده
احترام کوتاهی گذاشت
به مرد سن بالایی که موهای جو گندمیش مشخصه بارز قیافه اش بود نگاه کردم از پشت میز بلند شد جلوم ایستاد: پارک جیمین
فلش و تو جیبم رها کردم و دستم که از فشردن فلش تو جیبم خیس عرق شده بود و سمتش گرفتم بی حرف به دستم نگاه کرد
به اتیکت لباسش نگاه کردم: فرمانده هان جیهون
افتخارات و ستاره ها و مدال های رو لباسش چیزی نبود که بشه نادیده اش گرفت ولی در نهایت بهم دست داد دستم و فشار داد: خوشحالم اینجا میبینمت
-حداقل اینجا یه نفر باید خوشحال باشه
-فکر نمیکنم تهیونگ به اجبار تو رو اورده باشه
-اگه تهیونگ به اجبار من و میاورد خوشحال تر میشدم تا این حالتی که خودم اومدم برادرم و تحویل بدم
-همین جا حرفات و نگهدار حتما حرفای زیادی برای گفتن داری ولی قبلش باید اون مدارک و تحویلمون بدی تا یونگی و زودتر گیر بندازیم تا خبر دار نشده و فرار نکرده
سر تکون دادم: یونگی فرار نمیکنه
-خیلی به برادرت مطمئنی
-اون فرار نمیکنه
تهیونگ: دیگه چیزی برای از دست دادن نداره نه؟
-فقط اهل فرار کردن نیست
به فرمانده نگاه کردم: قبلش یه تضمین میخوام ازتون
-میتونی مطمئن باشی با دادن اون مدارک به ما راه تو و برادرت از هم جدا میشه
-خواسته من چیز دیگه ایه
اخماش تو هم رفت به تهیونگ نگاه کرد دوباره به من نگاه کرد: چی میخوای؟
-یونگی مریضه میخوام تمام اتهاماتش زیر سایه مریضیش باشه
تهیونگ: معلوم هست چی میگی؟ اینجوری اصلا زندان نمیوفته
-حتی اگه شما این و قبول نکنید من موقع دادگاهش این و ثابت میکنم که اون مریضه و قاضی هم به نفع اون رای میده
YOU ARE READING
chess king📍 |kookmin|
Fanfiction[شاه شطرنج] • |پایان یافته| _ تو بازی و ساختی و من تمومش میکنم و حالا «کیش و مات» کاپل اصلی: کوکمین _ یونمین ژانر: جنایی_رمزالود_عاشقانه