⚪28

1.1K 323 89
                                    

شرط آپ

120 ووت

_______________________________________________________________________________





با رسیدن به پایگاه تهیونگ با نشون دادن کارتش وارد شد و نفس عمیق کشید انگار دیگه خیالش راحت شد که من غیبم نمیزنه

چندتا از کسایی که لباس فرم تنشون بود سمتش اومدن : تماسی که گرفتی حقیقت داره؟

تهیونگ بازوم و گرفت که حالا پاهام سنگین تر شده بود و دلم میخواست برگردم من و دنبال خودش کشید: میبینید که

در اتاقی و باز کرد و اول من و فرستاد داخل بعد خودش اومد داخل در و بست و اون افراد و بیرون اتاق گذاشت

-فرمانده

احترام کوتاهی گذاشت

به مرد سن بالایی که موهای جو گندمیش مشخصه بارز قیافه اش بود نگاه کردم از پشت میز بلند شد جلوم ایستاد: پارک جیمین

فلش و تو جیبم رها کردم و دستم که از فشردن فلش تو جیبم خیس عرق شده بود و سمتش گرفتم بی حرف به دستم نگاه کرد

به اتیکت لباسش نگاه کردم: فرمانده هان جیهون

افتخارات و ستاره ها و مدال های رو لباسش چیزی نبود که بشه نادیده اش گرفت ولی در نهایت بهم دست داد دستم و فشار داد: خوشحالم اینجا میبینمت

-حداقل اینجا یه نفر باید خوشحال باشه

-فکر نمیکنم تهیونگ به اجبار تو رو اورده باشه

-اگه تهیونگ به اجبار من و میاورد خوشحال تر میشدم تا این حالتی که خودم اومدم برادرم و تحویل بدم

-همین جا حرفات و نگهدار حتما حرفای زیادی برای گفتن داری ولی قبلش باید اون مدارک و تحویلمون بدی تا یونگی و زودتر گیر بندازیم تا خبر دار نشده و فرار نکرده

سر تکون دادم: یونگی فرار نمیکنه

-خیلی به برادرت مطمئنی

-اون فرار نمیکنه

تهیونگ: دیگه چیزی برای از دست دادن نداره نه؟

-فقط اهل فرار کردن نیست

به فرمانده نگاه کردم: قبلش یه تضمین میخوام ازتون

-میتونی مطمئن باشی با دادن اون مدارک به ما راه تو و برادرت از هم جدا میشه

-خواسته من چیز دیگه ایه

اخماش تو هم رفت به تهیونگ نگاه کرد دوباره به من نگاه کرد: چی میخوای؟

-یونگی مریضه میخوام تمام اتهاماتش زیر سایه مریضیش باشه

تهیونگ: معلوم هست چی میگی؟ اینجوری اصلا زندان نمیوفته

-حتی اگه شما این و قبول نکنید من موقع دادگاهش این و ثابت میکنم که اون مریضه و قاضی هم به نفع اون رای میده

chess king📍 |kookmin|Where stories live. Discover now