از فروشگاه خارج شد و با زنگ خوردن گوشیش وسایل رو تو ماشینش گذاشت و گوشیش و از جیبش درآورد و با دیدن اسم نامادریش"انا" لب گزید..
تقریبا یه ماه بود که دیدنشون نمیرفت و حالا هم احتمال میداد که آنا ازش دلخوره و بهش زنگ زده..جواب داد:
"الو.."
...
"خوبم آنا..اوضاع خوبه؟"
...
"باشه باشه عذر میخوام!"
...
"خیلی خب! سرم شلوغه خب!"
...
"باشه! چی صبر کن! امشب؟"
لب گزید و ادامه داد:
"ا..آره منتظرتونم! میبینمت!"
ماشینش و روشن کرد و به سمت خونش راه افتاد!
ساعت سه بعد از ظهر رو نشون میداد و آنا بهش گفته بود شب میان پیشش..و این یعنی قرار بود تهیونگ و باهاشون آشنا کنه!خرید هارو برداشت و رمز در رو زد و وارد خونه شد..
با ندیدن تهیونگ چشمی چرخوند و گفت:
"بیبی؟"
خرید هارو روی کانتر گذاشت و با حلقه شدن دستی دور کمرش لبخندی زد و به عقب برگشت و با دیدن تهیونگ که با لبخند بغلش کرده بود..
لبخندش عمیق تر شد و بوسه ای رو پیشونی پسر چشم آبی گذاشت و گفت:"کجا بودی لاو؟"
تهیونگ با لبخندش گفت:
"داشتم لباس هام و مرتب میکردم! خوش اومدی!"
جونگکوک سرش و جلو برد و بوسه ای رو موهای طلایی پسر گذاشت و گفت:
"همم حموم رفته بودی! بدون من؟"
آخر حرفش و با شیطنت گفت و تهیونگ با گونه های سرخش چینی به بینیش داد و با اخم غلیظی یقه جونگکوک رو گرفت و اون و به سمت خودش کشید..
جونگکوک شوکه از کار پسر با تعجب بهش خیره بود که پسر چشم آبی سرش و تو گردنش فرو برد و ثانیه ای بعد ازش فاصله گرفت..
تهیونگ با اخم و دست به سینه دندون قروچه ای کرد و گفت:
"کیو بغل کردی گوکی؟ عطرت فرق داره!"
جونگکوک یه تای ابروش و بالا انداخت و گفت:
"اوه پس به خاطر این عصبی ای کیتن!"
تهیونگ خرخری کرد و با دمش ضربه ای به پای جونگکوک زد..
جونگکوک لبخند کوچیکی زد و گفت:
"ببخشید کیتن یکی از استاد ها که دوستمه حالش بد شده بود منم کمکش کردم و اون و تا بیمارستان رسوندم! احتمالا بخاطر همین کمی از عطرش مونده!"
ESTÁS LEYENDO
𝐒𝐡𝐲 𝐊𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧|✔︎
Romanceshy kitten~ کیتن خجالتی~ °•✮•° 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒔𝒍𝒊𝒄𝒆 𝒐𝒇 𝒍𝒊𝒇𝒆_ 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 "گوکی مال منه!" "اره بیبی من مال توام!" جئون جونگکوک است...