و........
وتاریکیه دره تنها صفحه ی اون بوم شد....
کای خاست خودشو تو دره بندازه تا جون عزیز ترین دوستشو نجات بده ولی لو مانعش شد اما اینا روی کای تاثیر نداشت_بکهییووووووووووووووون
سعی میکرد خودشو از بغل لوهان بیرو بکشه
حالا علاوه بر خو شون سه تا ..اشکهای کای بود که تماشاگر این اتفاق بود_بککککککک (روبه لو کرد) ولم کن .... بک اون تو گیر کرده
لو_تمومش کن کای
_ولم کننننننن..اون مثل داداشمه
لو_کاااای اون که نمرده.....
دونه دونه اشکهایی که از چشمهاش بیرون میریخت نا اطمینانیش رو به این حرف نشون میداد
کای زانو زد و زیر لب زمزمه کرد_نمرده ..... نمرده..... نمرده
سوهو کنارش نشست_کای ...
کای_درسته... اون نمرده!
بلند شد و اشکهاشو پاک کرد و پیرهنشو صاف کرد :
_من نجاتش میدم!من نمیذارم بمیره!اون حق مرگ نداره! و حرکت کرد به سمت چپ ...🦋🕯️🦋🕯️🦋🕯️🦋🕯️🦋
لو: کاااای خسته شدم
کای:مجبور نیستی که دنبالم بیای
لو:من وظیفم مراقبت از شماهاس
کای پورخند زد و برگشت سمت لو: عاااو... خوشم اومد، باحال بود
سوهو که از خستگی نشسته بود دادزد:کای بکهیون دوست مام بود .. ما چهار تایی اومدیم و حالا که بک نیست ما باید بیشتر حواسمون به هم باشه نه که خود خواه بازی در بیاریم.. بس کن، ما سه نفریم و باید هم سه نفره برگردیم
کای:پس بک چی؟
سوهو داد زد : بک نیستتتتتتت... دیگه نیست
کای: خفه شووووووو
سمت سوهو رفت و یعقشو گرفت و بلندش کرد و سوهو داد زد:
_بک مرد وتوهم منو بکش ... بکش ... بکش دیگه !لوهانم بکش .. خودت بمون ببینم با پریدن و بادست خودت کشتن خودت میتونی بک رو زنده کنی!کای غرید:خفه شو... لازم باشه تورم میکشم!
لوهان اومد و ازهم جداشون کرد : امشب اینجا میمونیم! حرفم نباشه
کای یقشو ول کرد و هلش دادو رفت یکم اونطرف تر و نشست
لوهان روبه سوهو کرد:میدونی اعصابش خورده مریضی باهاش کل مینداری؟
سوهو:حالا من شدم مقصر!!
🦋🕯️🦋🕯️🦋🕯️🦋🕯️🦋
نصفه شب بود! اسمون که اینطور نشون میداد
خواب خوابه شده بود و اعصابش ریخته بود بهم اروم نشست روی سنگلاخ های زیرش و به لوهانو کای نگاه کرد ... با دیدن کای که خیلی اروم خوابیده بود پشیمون شد امروز باهاش کل انداخته بود ..یاد بک افتاد و قطره اشکی ریخت و تصمیم گرفت دنبال اب بگرده
یدونه نگ سیاه رنگ برداشت و روی سنگ بزرگ کنار کای نوشت .. با اب برمیگردم
بلند شد و ب حرکت افتاد
*****
VOUS LISEZ
𝙱𝚘𝚘𝚔 𝚘𝚏 𝙴𝚕𝚎𝚖𝚎𝚗𝚝𝚜
Fantasyوقتی دنبال یک رویای به ظاهر طبیعی میری باید انتظار هرچیزی رو داشته باشی! شاید رفتن به زمانی که پادشاه ها قدرت ماوراءالطبیعه داشته باشن! .. شایدم خودشونـ .. وضعیت:🔄درحال آپ منظم شنبه یا یکشنبه ژانر:معمایی، عاشقانه، فانتزی، ان.سی🔞 Couple's : chanba...