♠جاسوس♠
.・✫・゜・。.
پارت11
ییبو صبح زودتر بلند میشه و صبحونه رو روی میز اماده میکنه.. یه موزیک آرامش بخش کره ای هم پخش میکنه و خودشم باهاش زمزمه میکنه... جان با صدای موزیک و ییبو پا میشه ومیاد بیرون..
ییبو:به به اقای خوش خواب، لنگ ظهره کی میخای بلند بشی..
جان یه نگاه به ساعت میندازه: ساعت۸صبحههه ، لنگ ظهر کجا بوود.. و سمت روشویی میره و بعد لباساشو میپوشه.. و برمیگرده روی صندلی جلوی ییبو میشینه: چه کردی پسر... جریان چیه سحرخیز شدی؟ لباس پوشیدی، هرروز که باس با مشت و لگد وپارچ آب بیدار بشی...
ییبو: یه بزرگوار میگه سحرخیز باش تا کامروا باشی.. عسل بریزم تو شیرت؟...
جان: که اینطووور.. نه ساده میخورم..
ییبو: بله دیگه.. تازه یه بزرگوار دیگه هم میگه که آدم باید تغییر کنه ولی تغییر خوب.. منم تغییر کردم سحر خیز شدم...
جان یه لبخند میزنه: جووووون چه موزیکی هم گذاشتی فضا کاملا رمانتیک...
ییبو: آره فقط یه حلقه کم داریم تا زانو بزنم ازت خاستگاری کنم..
جان یه قند به ییبو پرت میکنه: کم حرف بزن زود صبحونه بخوریم باس بریم... میگم یوبین... ییبو: بگو چیه..
جان: امروز یه نفر دیگه هم هست، خیلی باس حواستو جمع کنی...
ییبو: لابد رئیس کل...
جان: نه اسمش پیتِ... آمریکاییه،
ییبو: کارش چیه؟.. عضو گروه یانگ؟...
جان: نه همکاری میکنه باهامون... در همین موقع گوشی جان زنگ میخوره: الوووو.. هی بی معرفتت معلوم هست کدوم گوری هستیی..
ییشینگ: اخه پسرخوب تو که میدونی چقدر سرم شلوغه وقت نمیکنم بزنگم، تو نباس یه زنگی بزنی احوالی بپرسی؟..
جان: جون تو دیشب خـواستم بهت بزنگم نشد.. همش بهت فکر میکنم، چه خبر چیکارا میکنی؟..
ییبو: کیه؟..
جان: کایِ...
ییشینگ: خبرا که دست تواَن... میگن سفیر روس سفرش جلو افتاده تکلیف چیه حالا..
جان: لعنتیا دارن بازیمون میدن.. مطمعن باش هیچکدوم از خبرایی که درباره اومدنش میاد بیرون درست نیست... منتظر خبرای جاسوسامون هستیم..
ییشینگ: آره منم به الاسد میگم ولی میگه نع همونه که میگن.. دارن کلافم میکنن.. یانگو به یه ورشون گرفتن هرکاری میخوان میکنن..
جان: غلط کردن.. مثل اینکه یادشون رفته کی بهشون سلاح و امکانات داد راحت یانگ میتونه به پودر تبدیلشون کنه..
YOU ARE READING
▪︎Spy▪︎
Fanfiction"جاسوس" با ورود تروریست ها به کشور چین ؛ سازمان امنیت چین برای شناسایی و دستگیری تروریستها تعدادی از نیروهاشو به عنوان جاسوس به این گروه میفرسته.. وانگ ییبو که سرانجام موفق به ملاقات میشه اما با اتفاقاتی که پیش میاد توسط شخصی به نام شیائو جان از...