منتظر ووت ها و نظراتتون هستم 😍
شرط آپ بعدی :125ووتجانگکوک ماشین و جلوی دادگاه نگهداشت : مطمئنی نمیخوای بیام دنبالت؟
-اره مشکلی نیست خودم برمیگردم
جانگکوک: تموم که شد بهم زنگ بزن
سر تکون دادم و از ماشین پیاده شدم همزمان ماشینی که مشخص بود برای زندانه جلوی دادگاه ایستاد و کلی خبرنگاه حمله کردن سمتش صدای خبرنگار ها وادارم کرد اونجا به ایستم و زل بزنم بهشون
-اقای مین اتهامات وارده شده و تایید میکنید؟
-اقای مین حقیقت داره شریکتون عضو سازمان جاسوسی کشور بوده؟
-شما برادرتون و سال ها پنهون کرده بودید؟
-ارزش سهام هاتون به شدت کاهش پیدا کرده فکر میکنید سهام دار ها نظرشون در مورد این اتفاق چیه؟
-خبرگذاری ها تازه متوجه شدن که شما و کیم سوکجین که چندماه قبل به جرم قاچاق کالاهای وارداتی و زمین خواری دستگیر شده بودند در یک زندان قرار دارید
به یونگی نگاه کرد با لباس ابی رنگ زندان لاغر تر از همیشه به نظر میومد جوری که انگار حضورم و حس کرده باشه نگاهش به اطراف چرخید و روم نشست
بدون هیچ حسی زل زد بهم چندتا از خبر نگاه ها متوجه نگاهش به من شدن برای همین زودتر از اینکه سمتم بیان مسیرم و سمت دادگاه کج کردم و وارد ساختمون شدم و تا سالن شماره 4 دادگاه قضایی و پیدا کنم
وارد سالن شدم و سمت وکیل یونگی که ایستاده بود رفتم با دیدنم سعی کرد لبخند بزنه ولی مشخص بود چقدر ازم بیزاره و اصلا درکم نمیکنه برامم مهم نبود درکم کنن یا نه اینکه چرا اینکار و کردم من حاضر بودم به خاطر زندگی کردن و و ازاد بودن هرکاری بکنم
من نمیخواستم مهره یکی دیگه باشم من میخواستم صفحه بازی خودم و داشته باشم
-اقای پارک
دستم و سمتش دراز کردم: حالتون چطوره وکیل چوی
سر تکون داد : خوبم
-یونگی و برای معاینه فرستادن؟
-بله طبق گفته شما ثابت شد یونگی شی دچار مشکلات عصبی هستند
-این کمک میکنه به پرونده اش؟
-البته این برگ برنده ماست اگه قاضی حکم و به بستری شدن اقای مین بدن برای ما راحت تره که ایشون و از اونجا بتونیم خارج کنیم
نگاهم و از یونگی که از در اومد داخل گرفتم به وکیلش نگاه کردم: نه تا وقتی درمان نشده
-ولی قربان
اخمام توهم رفت: فکر میکنی من انقدر احمق بودم که خودم یونگی و گیر بندازم که دو روز بعد بیارمش بیرون؟ من میخوام اون درمان شه متوجهی بعد از اینکه دوره درمانش تموم شد میتونیم بیاریمش بیرون پس تا وقتی که من نگفتم هیچ کدومتون هیچ حقی ندارید هیچ کاری بکنید فهمیدی؟
YOU ARE READING
chess king📍 |kookmin|
Fanfiction[شاه شطرنج] • |پایان یافته| _ تو بازی و ساختی و من تمومش میکنم و حالا «کیش و مات» کاپل اصلی: کوکمین _ یونمین ژانر: جنایی_رمزالود_عاشقانه