18.

128 42 2
                                    

حدودا دو ماه از آخرین باری که جمین رو دیده بود، می‌گذشت.

پسر کوچیکتر از تک تک مکان‌هایی که جنو در اون‌ها حضور داشت، دوری می‌کرد و توی دورهمی‌ها شرکت نمی‌کرد.

حتی دونگ هیوک و رنجون هم با اینکه توی یک ساختمون زندگی می‌کردن، خبر چندانی ازش نداشتن.

و جنو؟

اون فقط بی‌اندازه دلتنگش بود؛ اما انگار پسر کوچیکتر، واقعا تمام راه‌های ارتباطی‌ای که به جنو منتهی می‌شدن رو، از بین برده بود.

حالا اطمینان داشت که جمین داره ازش فرار می کنه و خودش رو با جملاتی مثل "شاید دیدنم اذیتش می‌کنه." قانع می‌کرد.

سرش خیلی با کارهای شرکت شلوغ بود؛ ولی هیچکدوم از دورهمی‌ها رو به امید دیدن جمین، از دست نمی‌داد.

آدرس خونه‌ش رو به لطف رنجون می‌دونست؛ اما می‌خواست به تصمیمش احترام بذاره...حالا باور داشت که دیگه شانسی با هم ندارن.

گاهی به این فکر می‌کرد که شاید، باید همونطور که خودش خواسته بود، دست از سرش برداره و بیشتر از این هردوشون رو آزار نده...شاید دیگه وقتش رسیده تا بذاره اون بره...شاید...

اطلاع داشت که تا همین الان هم بیش از حد برای زنده نگه داشتن چیزی که داشتن، تقلا کرده.

شاید هیچوقت برای اون ها، پایان خوشی مقدر نشده بود.

*****

در با صدای وحشتناکی، پشت سر جانی بهم کوبیده شد.      
                                                        
"متوجه نمی‌شم که چرا داری اینطوری رفتار می‌کنی، جان."

صدای عصبی همسرش در سر تا سر فضای آپارتمانشون، پیچید.

"ما از دستش دادیم! می‌فهمی؟"

از دستش داده بودن.

خانواده‌ی رقیبشون اون‌ها رو تعقیب کردن و بعد از گزارششون به پرورشگاه، سرپرستی بچه بهشون واگذار شد.

لیلی خیلی نسبت به این مسئله ابراز ناراحتی کرد؛ اما حقیقت موضوع از بین نرفت که دیگه نمی تونه کاری براشون انجام بده.

"مجموع تمام دفعاتی که اون رو دیدی به دو ساعت هم نمی‌رسه و حالا طوری صحبت می‌کنی که انگار باهم به اندازه ‌ی چند سال، خاطره داشتین."

جانی دستش رو بین موهاش فرو برد و اون ها رو بین انگشت‌هاش، کشید.

"تو خیلی بیخیالی! اصلا برای لحظه‌ای بهش اهمیت دادی؟"

به هیچ عنوان قصد نداشت که بحثشون منجر به دعوا بشه؛ پس تمام تلاشش رو به کار گرفت تا به اعصابش مسلط باشه.

"داری خیلی بزرگش می‌کنی. اتفاق خاصی نیفتاده...ما قبل از اون هم زندگی خوبی داشتیم."

پسر بزرگتر تقریبا فریاد زد.

𝙂𝙤𝙣𝙚 | 𝙉𝙤𝙢𝙞𝙣Where stories live. Discover now