⚪32

1.2K 291 120
                                    

منتظر ووت و نظراتون هستم عشقولی ها
ماهی اون 120 نفر و بدجوری دوست داره🐟🌷

"پارک جیمین"

نوازش انگشتای جانگکوک و روی بدن لختم حس میکردم و بیشتر تو گردنش فرو کردم و عطر جدیدش و نفس کشیدم: ادکلنت و عوض کردی

حرکت دستاش پشتم متوقف شد :هوم دوسش نداری؟

-هرچیزی از تو و دوست دارم فقط به این عطر عادت ندارم

حرکت سرش و بعد بوسه ای که روی پیشونیم گذاشت لبخند روی لبم اورد : درد نداری؟

-نه زیاد ولی اعصابت بهم ریخته به نظر میومد

-چیز خاصی نیست دنبال مجوز برای نمایشگاه جدیدم مامان هم قراره برای این نمایشگاه بیاد و کارایی که تو داری انجام میدی یه کم  ذهنم و مشغول کرده

-تو هنوز نقاشی من و نشونم ندادی

-اون یه سوپرایزه و هنوز تموم نشده

زیر گوشش و بوسیدم: از سوپرایز هات خوشم میاد

لمس دستش از کمرم پایین تر رفت و باسنم و لمس کرد : من عاشق اینم سوپرایزت کنم

از لمس هاش که باعث قلقلکم میشد خندیدم خودم و بیشتر سمتش کشیدم یکی از پاهام و روی پاش گذاشتم : کمرم درد میکنه

-میخوای برات مسکن بیارم؟

-هوم غذا هم سفارش بده

دستش دور کمرم پیچید و خواست من و از روی خودش کنار بزنه که بیشتر بهش چسبیدم : نه تکون نخور

خندید :پس چطور باید برات مسکن بیارم ؟

-نمیدونم

-لوس شدی پارک

-تو لوسم کردی

دستش و دراز کرد و گوشیش و برداشت: پس فعلا غذا سفارش میدم

-فکر خوبیه

شماره گرفت سفارش غذاهایی که میخواستیم و داد و گوشیش و کنار گذاشت: گفتن تا چهل دقیقه میرسه

-پس تا چهل دقیقه میتونیم تو این حالت بمونیم

-دوش نمیگیرم تا غذا برسه؟

-نه بیا در مورد نمایشگاه جدیدت حرف بزنیم چندتا کار قراره به نمایش در بیاد

-6 تا کار که برای وی ای پی و 2 تا کار برای مزایده میره

با انگشتم چونه اش و لمس کردم خط فکش و نوازش کردم: هوم پس قراره کلی پول یهو بیاد تو حسابت

chess king📍 |kookmin|Donde viven las historias. Descúbrelo ahora