Ch_23,24

863 222 99
                                    

یه کا شدیمممممم!!!!😍🎊🎉🎉🎉🎉 بخاطر همه حمایت هاتون و ووتها تشکر میکنم عزیزان 😍😍❤️💋

چهره ی آلفا در کسری از ثانیه در هم رفت و صداش خش افتاد:

-اوه.. به اینجاش فکر نکرده بودم!

با فکری که توی سرش شکل گرفت لبخندی امیدوار زد و بعد از انداختن دستش دور شونه ی نحیف همرزم قدیمیش با شوخ طبعی گفت:

-ولی به نظرم اگه کسیه که برای تو مقدر شده، امکان نداره یه آدم معمولی باشه! هوم؟! فکر کن یکی باشه حتی از تو ام قوی تر! اوه اوه چه شود! جنگ جهانی راه میفته!






امگا بی اراده لبخندی زد و جواب داد:

-مگه از من قوی تر توی دنیا وجود داره؟

همین جمله تونست دهن آلفا رو ببنده، با به یاد آوردن نبرد هایی که در کنارش بود با نا امیدی گفت:

نع.. فکر نمیکنم... اگه بود حداقل یه شکست توی پرونده ی نبرد هات ثبت میشد!

پسرک رو به آرومی به سینه ی ورزیده اش تکیه داد، شروع به نوازش موهای بلند و زیباش کرد و ادامه داد:

-جنگیدن و گرفتن جون آدما با روح لطیف تو جور در نمیومد، اما اون آدمای خودخواه به خاطر منافعشون مجبورت کردن به قیمت سیاه کردن روحت دست به کشت و کشتار بزنی... لعنتی... وقتی داشتن این بلا رو سرت میاوردن من کدوم گوری بودم؟







+تو دانشکده ی افسری!... تمومش کن ژوچنگ، من خودم برای نجات خانوادم وارد این منجلاب شدم، از کسی توقع نجات یا کمک نداشتم!

چشم های مرد بزرگ تر با غصه بسته شد. توی این دنیا امگا ها نماد ضعف و ناتوانی بودن اما لعنت بهش... امگایی توی زندگیش پا گذاشته بود که تفسیرش از قدرت رو به کلی زیر و رو کرده بود... کسی که زیر خروار ها درد دووم آورده بود و باعث افتخار تمام همتاهاش شده بود.. این پسر زمانی زیر دستش بود اما الان به عنوان مافوقش مجاز بود بهش دستور بده و بی دلیل تنبیهش کنه!







پسر کوچک تر لبخندی زد و گفت:

-به خاطر من ناراحت نباش رفیق... من برای زجر کشیدن به دنیا اومدم.. دیگه بهش عادت کردم!.. حداقل تونستم با کسی مثل تو آشنا بشم... دلم خوشه که تنها نمیمیرم، میدونم که خیلی زود زمان مرگم فرا میرسه و تنها چیزی که باعث میشه امیدم رو از دست ندم اینه که اون موقع تو کنارم خواهی بود.. هی... میتونم چنین امیدی داشته باشم؟!... یا اینکه توقع زیادیه؟

آلفا دستش رو از دور شونه ی پسر برداشت، نگاهش رو با خشم توی صورت امگا کوبید و فریاد کشید:

-خفه شو شیائو!.... یک بار دیگه این خضعبلات رو از دهنت بشنوم کاری میکنم روزی صد هزار بار آرزوی مرگ کنی!.. گرفتی؟!









[You Are My Destiny]~(Yizhan)Where stories live. Discover now