11.بارون بودی؟

400 48 33
                                    


_میتونی اینقد وول نخوری؟

*جونگکوک با اعتراض نالید*

+داری یه مو رنگ میکنی .. این ادا اصولا چیه دیگه لیسا ..

_نه ...
حقت بود با اون موهای بنفش مزخرف جلفت میزاشتم بری شیا رو ببینی

+با همون موها میدونی مخ چه دخترایی رو زدم؟

_تو کی میخوای یاد بگیری تایپ دخترای درست حسابی بشی؟

+خب الان این سشوار گرفتنت واسه چیه؟ بدنم خشک شد میخوام برم

_احمق اینجوری رنگ زودتر میگیره ..
جونگکوک فقط بشین یه جا و حرفم نزن
من خودم میدونم دارم چیکار میکنم

*جیمین با صدای گرفته و چشمای نیمه باز وارد نشیمن شد*

جیمین: چخبرتونه اول صبحی
این سرو صدا ها چیه ... کشتی میگیرید؟

*چانیول هم درحالی که خمیازه میکشید و چشماشو میمالوند وارد نشیمن شد و به جیمین خورد*

چانیول: هی .. صبح بخیر

_صبح بخیر بچه ها ..
روز اول ورودتون به کمپانی و تبریک میگمممم
تازه براتون صبحونه ام اماده کردم روی میزه

جیمین: شب بخیر

*برگشت که به سمت اتاق خواب بره و چانیول دستشو گرفت*

چانیول: کجا دیگه وقت خواب نداریم بیا برو کم کم حاضر شو

جیمین: چخبره دوساعت دیگه باید کمپانی باشیم ولم کن بابا خوابم میاد

*جونگکوک درحالی که ادامسشو باد میکرد خودشو توی اینه ی دستش نگاه کرد*

+نه دیگه جیمین نخواب .. میخوای با قیافه پف کرده پاشی بیای کمپانی؟

*جیمین با چشمای نیمه باز و اخم ریزی چند ثانیه به جونگکوک و بعد به چانیول نگاه کرد*

جیمین: چیکار میکنه این؟

چانیول: عشق اوله دیگه .. از پنج صبح بلند شده موهاشو رنگ میکنه

*جیمین بی حال سمت اشپزخونه رفت*

+بچه ها سریع باشید دیگه ...
من نیم ساعت دیگه باید موهامو بشورم ..
چان تا اونموقع تو سریع برو دوش بگیر من منتظر شما نمی مونم گفته باشم

جیمین: راست میگه دیگه چانیول پس جونگکوک کی وقت کنه ناخوناشو پدیکور کنه؟

*لیسا و چانیول زدن زیر خنده*

+خیلی بامزه ای
من هروقت حاضر شدم میرم با شما ام دیگه کاری ندارم
اصلا برید به درک

*جیمین دهنشو پر از نون تست کرد*

جیمین: کائنات قسمت کنه از این شیا ها .. ادم اینجوری بخاطرش پنج صبح بلند شه مو رنگ کنه

Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora