part 8(تو هم یه هرزه ای)

2.5K 364 42
                                    

سلام بچه‌ها🖐️🥺🐣 وت و کامنت فراموش نشه...تعداد ویوها و وتها واقعا ناراحتم می‌کنه 😭 چرا می‌خونین ولی وت نمیدین؟😭

Author's pov

جانگکوک به این احتمال که هر لحظه ممکنه پسرک سرکشی که تو خلوتش به فاکش میده وارد شه، فکر نکرده بود اون مطمئن بود هر کی بخواد بیاد تو اول در میزنه البته هر کی غیر از جیمین...

جیمین مات و مبهوت به صحنه‌ی رو به روش خیره شده بود. تهیونگ سر جاش خشکش زده بود و قدرت حرکت نداشت.

جانگکوک با صورت بیخیال و البته جذابش لب زد:

- بهتره دیگه شلوارتو بپوشی تهیونگ! کارمون تموم شده...

تهیونگ انگار چیزی نمیشنید و نگاهش قفل نگاه سرزنش گر جیمین شده بود.

جیمین بعد یه سکوت طولانی خنده‌‌ای عصبی کرد و گفت:

-باورم‌ نمیشه تهیونگ!! دیدی؟! توعم یه هرزه ای!!

جانگکوک با خشم بهش توپید:

-دهنتو ببند جیمین وگرنه به شیوه‌ی خودم میبندمش!!

جیمین هنوز عصبی بود سعی میکرد نشونش نده ولی کاملا مشخص بود. لبای قلوه‌ایشو گاز گرفت و به مرد نگاه کرد:

-اوووفف ددیییی... میبندیش؟ با دیک‌ خوشگلت؟ دهنم آب افتاد! میشه همین الان ببندی؟

-پارک جیمین داری صبر منو امتحان میکنی نه؟ اینجا محل کار کوفتی منه!! اینجا من فقط استاد جئونم!! ددی ارباب یا هر کوفت دیگه رو فقط وقتی رو تخت خونم دارم به فاکت میدم حق داری بگی!! در غیر اینصورت باید با عواقبش مواجه بشی!!! خوب میدونی که وقتی عصبانیم چیکارت میکنم نه!

تهیونگ بدون هیچ حرکتی فقط به مکالمه‌ی اون دو تا گوش میداد. این چیزا واسه تهیونگ زیادی بود. جمله‌ی غلط کردمو هزار بار تو ذهنش مرور کرده بود ولی راه بازگشتی نبود!

-و تو! پرنس ! قرار نیست شلوارتو پات کنی؟!

جانگکوک ری‌اکشنی از تهیونگ نگرفت به خاطر همین با بیخیالی به سمتش رفت. شلوارشو از دستش کشید و جلوش گرفت.

-پاتو بکن این تو!

تهیونگ مثل یه بچه‌ی کوچیک فقط سر تکون میداد و اطاعت میکرد و تو دلش آرزو میکرد دیگه هیچوقت جیمین یا جانگکوکو نبینه شاید اینجوری ذره‌ای از شرم‌زدگیش کمتر شه.

-چیکار کردی واسه استاد؟ دیکشو ساک زدی نه؟

جیمین با خنده‌های عصبیش ادامه‌داد:

-لعنتی چطور جا شد؟ کی بود می‌گفت جیمین من فقط به درسم فکر میکنم! کی بود می‌گفت جای این کارا تو دانشگاه نیست؟ هِه! تو یه احمقی کیم تهیونگ!

بغض سنگینی گلوی تهیونگو فشار میداد. آره! اون لایق حرفای جیمین بود!

-خفه شو جیمین داری با اعصابم بازی می‌کنی!

our little secret  (Kookv)Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ