تاکید میکنم هر عکسی که گذاشته میشه با مشخصات پارت معرفی نگاه کنید
🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛🧛
نگاه سردشو به کشیک پیر داد
٪بفرمایید پدر من بعد از تمیز کردن کلیسا برمیگرد خونهمرد دستشو روی شونه ی جیمین زد
&مراقب باش....هیولا ها بعد از رفتن کشیک اصلی به کلیسا حمله میکنن
دستاشو مشت کرد
برعکس حرص درونش لبخند زیبایی زد
٪نگران نباشید پدر من مراقبم
جیمین پشتش رو کرد که بره ولی مچش تو دست مرد گیر افتاد&ببینم زخمت خوب نشد؟
نگاهی به مچش انداخت و لبخند زد(اینطوری باند پیچی شده)
٪نه راستش من کم خونی دارم برای همین خیلی زمان میبره تا زخمام خوب بشهکشیش که انگار قانع شده بود سری تکون داد و رفت
جیمین هوف بلندی کشیدبا شنید صدای ناقوص کلیسا
سمت کلیسا دویید
این خوب نبود
اون از صداهای بلند منتفره
در رو پشت سرش بستبرادر عزیزشو وسط کلیسا دید
با چشای ابی مظلومش بهش نگاه میکرد و گوشاشو رو از صدای بلند گرفته بود
(اینطوری ولی موهای طوسی و چشای آبی)
دستاشو برای عزیز ترین فرد زندگیش باز کرد تا بیاد تو بغلش
اما اون پسر میلی متری تکون نخورد
٪تهیونگی بیا...بیا پیشم+ن.نمی.نمیتومم....صدا....اذ..اذیتم...میکنه....
به ساعت بالای دیوار نگاه انداخت
YOU ARE READING
blue moon vampire
Vampireدو برادر یکی انسان یکی یه خوناشام خاص دنبال یه مکان امن برای همدیگه میگردن کاپل:کوکوی..سپمین...نامجین کاپل فرعی:چانبک تاریخ شروع:4\12\1400 تاریخ پایان:هر حال آپ تایم پارت گذاری:نامشخص