part 19(بیا هرروز انجامش بدیم)🔞

2.7K 317 31
                                    

سلامم جوجوها🐣♥️😘اینم از پارت جدید که کلا اسماته😐هرکی دوس نداره نخونه😐اصلا هرکی دوس نداره جمع کنه از واتپد بره😐بره اونجا که اسمات نیست.ایییح اییح ایییح‌...به هر حال امیدوارم دوست داشته باشید وت و کامنت یادتون نره♥️😘😂

Author's pov

تهیونگ بی‌قرار و درمونده شده بود. اون پسر کوچولوی خجالتی و عینکی وقتی دلش ددیشو میخواست نمیتونست خودشو کنترل کنه. جانگکوک خودشو آروم روی تهیونگ تکون میداد و درحالیکه دستاش توی دستای تهیونگ قفل شده بودن لگناشونو به هم می‌مالید.

-آه....

جانگکوک با دیدن اشتیاق بیبیش برای رابطشون سرشو تو گردن تهیونگ فرو کرد و بوسه‌های ریزی روی گردنش و کنار گوشش میزد.

-آمم..دارم دیوونه میشم‌...

منتظر گذاشتن تهیونگ برای سکس ارزششو داشت چون حالا اون پسر کوچولو خیلی تحریک شده بود و جانگکوک و برای رابطه مشتاق تر میکرد‌. مرد دوست داشت صدای تهیونگ و درآره و بیشتر بی‌قرارش کنه. پس کارشو ادامه داد.

یکی از دستای پسر بین موهای جانگکوک بود و با اون یکی به باسنش چنگ میزد تا پایین‌تنه ی مرد و به خودش فشار بده.

-آه...ددی...حتی...بوی‌ تنت باعث میشه زانوهام سست شن...هروقت به سکس قبلیمون فکر میکردم...بدنم شل میشد...خواهش میکنم متوقف نشو....

جانگکوک سرشو آروم بالا آورد و تو چشمای پسرکش نگاه کرد و این کارش باعث شد تهیونگ کمی احساس خجالت کنه.

-بیبی! خیلی امشب هورنی شدی نه؟ نمیتونم واسه اینکه داخلت باشم صبر کنم کوچولو....

جانگکوک از روی تهیونگ بلند شد و با کمک دستاش تی‌‌شرت و شلوار تهیونگو از تنش خارج کرد.

-ددی...

-چی شده توله ببر !؟

تهیونگ خجالتشو قورت داد. اون میخواست فقط ازش لذت ببره و از نظرش دیگه واسه خجالت کشیدن خیلی دیر بود!

-میشه خودتم لباستو دراری لطفاً!؟

جانگکوک با نیشخندش جواب داد:

-چرا بیبی!؟ نمیشه یه بار با لباس انجامش بدیم عزیزم؟

-نه...می‌خوام بدنتو ببینم...وقتی که...چیزه‌...وقتی...منو... چیز میکنی...

جانگکوک با دیدن خجالت کشیدن پسر بلند خندید و لباسشو از تنش خارج کرد. حالا عضله‌های خوش حالت و براقش در معرض دید تهیونگ بودن. اون دوباره روی تهیونگ قرار گرفت و بعد از به بازی گرفتن لبهای ملتهبش لاله‌ی گوششو مکید و آروم کنار گوشش زمزمه کرد:

-بهم بگو عزیزم...بگو میخوای باهات چیکار کنم..

تهیونگ با بی‌قراری گفت:

our little secret  (Kookv)Where stories live. Discover now