ققنوس ✨🎼🎤 The Phoenix - Se - 02

Meet The Heart: دیدار با قلب

تهیونگ خم شد و ظرف کورن فِلِکس را برداشت و برای کلوین توی شیر ریخت. تخم مرغ نیمه آبپز را برداشت و جلوی دخترش کلارا گذاشت.

+ ددی چرا منتظر پاپا کوک نمیمونیم؟

- پاپا صبحانه خورده عزیزم.

صدای مخملیِ دخترش باعث شد از ققنوس زیبای داخل تراس چشم بردارد:

+ ددی چرا پاپا کوک دیگه باهامون حرف نمیزنه؟ خیلی وقته صداشو نشنیدم ددی دلم برای صداش تنگ شده.

کلوین خم شد و توی گوش خواهرش لب زد:

+ هی من چند بار بهت گفتم این سوالارو از ددی نپرس. ببین ددی ته داره گریه میکنه. بیا بریم نقاشی هامونو تموم کنیم.

تهیونگ اشکِ چشم هاش رو گرفت و گفت:

- حرف میزنه باهامون عزیزم، بالاخره صداشو میشنویم قربونت برم.

+ دلم برای وقت هایی که میخوند و اجرا میکرد تنگ شده ددی.

- منم همینطور عسلم. 

کلوین دست خواهرش را گرفت هر دو به سمت تراس راه افتادند. روی پای جونگکوکی که توی تراس نشسته و به آسمان خیره نگاه می‌ کرد نشستند. هر دو صورت جونگکوک را غرق بوسه کردند و کلوین توی گوش جونگکوک لب زد:

+ پاپا، ددی تهیونگ گفت دلش برای صدات تنگ شده، نمیخوای باهاش حرف بزنی؟

و جونگکوک لبخند کوچیکی تحویلشان داد و اون ها رو به داخل خونه اش برد.

کلوین و کلارا سمت اتاقشون و مربیشون رفتند و جونگکوک پشت میز کار داخل سالن نشست و با خودکار روی میز زد تا تهیونگ پیشش برسه.

تهیونگ ظرف هارو شست و جا به جا کرد. دست هاش رو خشک کرد و نزدیک جونگکوک شد.

جونگکوک برگه رو جلوی صورت تهیونگ گرفت و نوشته بود:

+ چرا به بچه ها نمیگی من دیگه نمیتونم حرف بزنم؟

اشک در چشم های تهیونگ حلقه بست، گفت:

- چون قرارِ درمان بشی و دوباره صداتو میشنویم. چرا الکی بهشون دروغ بگم؟

جونگکوک دوباره نوشت:

+ نه من دیگه صدامو از دست دادم و قرار نیست چیزی بشنون، لطفا بهشون بگو، قلبم هر بار به هزار تیکه تقسیم میشه وقتی کلوین و کلارا منتظر صدای منن، تهیونگ من واقعا ققنوس نیستم که بتونم دوباره آتیش بگیرم و از خاکستر وجودم یه جونگکوک دیگه بیرون بیاد و بتونه زندگی کنه، آتیش وجود من برای همیشه خاموش شده ته، لطفا تو به عنوان تنها جفت من اینو قبول کن و باهاش زندگی کن. مثل من که قبول کردم و میخوام برام مربیِ زبان اشاره بگیری تا بتونم باهاتون راحت تر حرف بزنم و انقدر ننویسم. خسته ام ته. تو دیگه اذیتم نکن. بهت گفتم ازم جدا شو و یه زندگی جدید شروع کن، 6 ماه از اون اتفاق میگذره و ببین کجاییم مراقبت از من و کلوین پیرت کرده تهیونگ. من راضی به این کار نیستم بفهم.