•برنامه‌ی روزِ تولد•

53 18 56
                                    

The Man I love , Billie holiday 🎵

°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°

به اصرار لویی برنامه ای رو برای روز تولدش مینویسه که میدونه مدت هاست به انجامشون فکر میکنه ولی هیچوقت حوصله ی انجامشون رو نداشته .

صبح زود از خواب بیدار میشه و اولین کاری که میکنه باز کردن کاغذ پوستیه برنامه هاشه ،
با اینکه میدونه اولین کار لیستش چیه باز چک میکنه اش

_ پوشیدن راحت ترین لباسم _

سمت کمد سفیدش میره تیشرت گشادِ سفیدش رو با شلوارک مشکیش میپوشه 

به دومین کار لیستش نگاه میکنه.

_خوردن صبحونه ی مفصل با مامان_

پوست رو توی جیب پشت شلوارکش میزاره و به خودش انرژی مثبت میده و سعی میکنه وقتی توی آینه به خودش نگاه میکنه عاشق نشه ، از طرز فکرش میخنده و از اتاق بیرون میره راهروی نسبتا پهن رو تا پله ها طی میکنه و سوت میزنه.

پله هارو با سر و صدا پایین میاد _ چه روز دل انگیزی ، بح بح چه آخر ماهی ، چه میز صبحونه ی رنگارنگی
به مامان خوشگلم چطوره ؟

سامانتا به خل و چل بازیای سایان میخنده دستش رو باز میکنه و تا سایان رو بغل بگیره _ خیلی خوبم و خوشحالم تولدت مبارک عزیز دلم.

سایان توی بغل گرم سامانتا فرو میره و همونطوری نفس عمیقی میکشه میگه_ دیگه ببیییسسسستتت سالم شده ، چقدر زود دارم پیر میشم.

سامانتا یکی پشت سایان میزنه ، سایان عقب میکشه _ تو تازه اول جوونیته

سایان صندلیه چوبی  رو عقب میکشه و به شوخی میگه_ هعی جوونی کجایی که یادت بخیر .

سامانتا چشم غره ای بهش میره ،
سایان بلند میخنده و لقمه ی کره و مربا هویج رو توی دهنش میزاره
سامانتا_ امروز میری شهر؟

سایان سری تکون میده لقمه ی بعدی که آماده کرده رو نگه میداره و میگه_ آره

سامانتا لیوان چاییش رو سر میکشه _ مواظب باش

سایان لبخند میزنه و اطمینان بخش میگه_ نگران نباش مامان من یه جادوگرم هرکی اذیتم کنه راحت با یه اشاره ی کوچیک چوبدستیم کاری میکنم پشیمون شه .

سامانتا  که به نظر آروم تر شده دیگه چیزی نمیگه و سایان باز لیستش رو نگاه میکنه

_حمام رفتن_

از جاش بلند میشه و سمت پله ها میره _من آخر شب میام منتظرم نمونیا ، بخواب

صدای جا به جا شدن صندلی نشون از بلند شدن سامانتا میده نیم نگاهی به پایین پله ها می ندازه و لبخند روی لب سامانتا خیالش رو راحت میکنه ، سریع یه دوش آب گرم میگیره و به اتاقش میره و با حوله ی تن پوش به مورد بعدی نگاه میکنه

" Found In Moonlit Valleys "Where stories live. Discover now