19:شریکِ مست

1.1K 182 46
                                    

بعد از سوار شدن جونگ‌کوک با تعلل پرسید: «می‌خوای بری خونه؟»

تهیونگ شونه‌ای بالا انداخت: «احساس خستگی نمی‌کنم زیاد! جایی می‌خوایم بریم؟»

جونگ‌کوک پشت گردنش رو خاروند و گفت: «خب... داشتم فکر می‌کردم یکم بدنمونو گرم کنیم...»

تهیونگ ابرویی بالا انداخت: «بدنمونو گرم کنیم؟ چطوری؟»

جونگ‌کوک بدون شرم چشمکی زد و جواب داد: «درسته همه‌جا تعطیله ولی من یه جا رو می‌شناسم که همیشه برای ما بازه.»

تهیونگ با تعجب شونه‌ای بالا انداخت و همه چیز رو سپرد به پسر کوچک‌تر تا ببینه این‌بار می‌خواد چیکار کنه.
دوباره وارد شهر شده بودند و با دیدنِ بار اسکای لاین تهیونگ کمی چشماشو ریز کرد، کوک با گفتن "پیاده شو" از ماشین پایین اومد و با کلیدی که جیمین بهش داده بود در بار رو باز کرد.

تهیونگ از ماشین خارج و داخل بار رفت، جَو مثل هر شب که با موسیقی بلند و سر و صدای مردم بود، نبود و سکوت و تاریکی محیط رو احاطه می‌کرد. پسر بزرگ‌تر خواست به پشت کانتر بره که جونگ‌کوک با عجله به سمتش رفت، دستش رو گرفت و روی یکی از صندلی‌ها که پشت کانتر چیده شده بود نشوند:

«این دفعه تو مشتری باش، می‌خوام من کسی باشم که اولین باره ازت پذیرایی می‌کنم.»

تهیونگ سری تکون داد و به پسر خیره موند؛ جونگ‌کوک آستین‌های لباسش رو بالا کشید که نمایی از ساعدهای سفیدش به ته نشون داد.
توجه تهیونگ بیشتر از هر وقتی به یکی از ساعدهاش که از مفصل انگشت‌هاش تا بالا تتو شده بود و با دستبند های مهره‌ای مشکی و قهوه ایِ چوبی و دستبند کارتیِر کلفتش جلب شد.

رگ‌های مچ و ساعدش توی چشم می‌زد و بلند و باریک بود ولی مانع از برجستگیش حتٰی از زیر پوست نمی‌شد! صدای جیرینگِ لیوان که به میز به آرومی کوبیده شد تونست حواسش رو دوباره پرت کنه و به جونگ‌کوکی که با خوش‌رویی لبخند می‌زد بده:

«پیشنهاد می‌کنم تکیلا و شرابِ بار ما رو امتحان کنید اگر برای اولین باره به اینجا میاین.»

تهیونگ خندید و شاتش رو توی دست چرخوند و بعد یک نفس بالا داد، بخاطر اینکه خیلی وقت بود الکل نخورده بود کمی چهره‌ش رو در هم کشید و اخم کرد.

جونگ‌کوک روی میز خم شد و پرسید: «خوبی؟»

تهیونگ سری به معنای بله تکون داد و چندین شات دیگه هم درخواست کرد، بعد از نوشیدنِ یازدهمین شات مست شده بود و احساس می‌کرد گرمایی داره از پایین‌تنه‌اش به بالا و قلبش هجوم میاره و حالت گُر گرفتگی بهش دست می‌ده.

چشم‌های تیزِ تهیونگ بالاتنهٔ کوک رو ذره‌به‌ذره رصد کردند و روی گردنش نشستن که خال‌ای گوشه‌اش داشت. کلاه مشکیِ جونگ‌کوک هنوز رو سر ته بود و این چهره‌ش رو خاص‌تر از قبل می‌کرد، خود کوک به کیوتیش خندید. هوای بار داشت به تدریج برای تهیونگ گرم می‌شد، کلاه رو در آورد و هوفی کشید و با ضربدری گذاشتن دست‌هاش روی لبه‌های پلیورش در یک حرکت اون رو از تنش خارج کرد.

𝖣𝗋𝗎𝗇𝗄 𝖯𝖺𝗋𝗍𝗇𝖾𝗋 ✔︎「TK」Where stories live. Discover now