متن داخل پارت آهنگ غیرقابل توقف از Sia هست الان پلی کنین بدجوری جو میده لامصب.
تمام تکه های زره رو به تن کرده و موهاش رو هم داخلش ریخته بود. کلاهخودش رو روی سرش گذاشت و به سمت بو برگشت.
ll smiles, I know what it takes to fool this town
لبخند میزنم و میدونم واسه گول زدن این شهر چی باید داشتلعنت بهش که ابهت از تمام هیکل فرمانده ش می بارید! صدای فرمانده ی نعناییش که به خاطر زره کمی خفه شده بود به گوش رسید:
-رسیدیم... فقط توی دست و پا نباش، و آسیب هم نبین، نمیتونم در آن واحد مراقب تو هم باشم!
I’ll do it ’til the sun goes down and all through the night time
من انجامش میدم تا وقتی که خورشید غروب کنه و تموم طول شبهواپیما به زمین نشسته بود و فقط باید سه تپه ی نسبتا بلند رو رد میکردن تا به خیل جمعیت پونزده هزار نفره برسن
Oh yeah
اوه آرهدر هواپیما رو با یک حرکت باز کرد و ازش پایین پرید. باد شنل سفید رنگ فرمانده ش رو به سمت چپ کشید و روی هوا شناور کرد، آلفا از پشت تپه ها هم میتونست روشنایی نارنجک و بمب و تیر اندازی های بی پایان رو تشخیص بده!
Oh yeah, I’ll tell you what you wanna hear
اوه آره ،چيزايی كه میخوای بشنوی رو بهت ميگمدر هواپیما حدودا سه متر با زمین فاصله داشت و بو تونست با پرشی خیلی راحت پشت سر فرمانده ش فرود بیاد. جلیقه ی ضد گلوله و اسلحه ش همه سبک بودن و حرکت کردن براش راحت بود اما در عجب بود که برای فرمانده ش هم همینطوره؟
Leave my sunglasses on while I shed a tear
وقتی که دارم اشک میریزم عینک آفتابیمو برمیدارموقتی امگا شروع به دویدن کرد سرعت سرسام آورش نمایانگر این بود که مهم نیست زرهش چقدر سنگین باشه.. اون پسر لعنتی به راحتی باهاش کنار میومد!
It’s never the right time
زمان مناسبش هیچ وقت فرا نمیرسهبعد از چند دقیقه آلفا با سیل جمعیتی رو به رو شد که به عمرش ندیده بود!.. حالا به حرف فرمانده ش رسیده بود!.. به نظر نمیومد که حتی ده درصد احتمال داشته باشه که جون سالم به در ببره!
Yeah, yeah
آره، آرهامگا به سمت لشکری که همین حالاشم به سمتشون تیر اندازی میکردن یورش برد. نمیدونست چرا خشکش زده، فقط میدونست که به هیچ وجه نمیتونست از اون پسر چشم برداره!
I put my armor on, show you how strong how I am
من زره خودمو می پوشم، تا بهت نشون بدم که چقدر قدرتمندمبه محض رسیدنش به جمعیت جوری که انگار انفجار بزرگی رخ داده باشه نزدیک سی نفر به اطراف پرتاب شدن و فرمانده ش توی اقیانوس افراد دشمن گم شد!
YOU ARE READING
[You Are My Destiny]~(Yizhan)
Fanfictionاسم: تو سرنوشت منی! کاپل: ییژان [ییبو تاپ] ژانر: رومنس، انگست، اکشن، امگاورس، یه چسه درام، اسماااات، امپرگ بخشی از داستان: مچ ظریف فرمانده ش رو گرفت و مجبورش کرد توی چشم های شعله ورش نگاه کنه: - اصلا مهم نیست که از من خوشت میاد یا نه، تو امگای منی و...