سوز سرد کمی که سالن کوچک جشن رو همراهی میکرد
دو مردی که با لبخندهای سبک و گاه و بی گاهشون مشغول صحبت کردن بودن
صدای آروم پیانویی که سکوت سرتاسر سالن رو شکسته بود
جامهای شراب سبکی که در دست اکثر مهمانها دیده میشد
پیست رقصی که تنها تعداد محدودی از افراد رو به خودش میدید
و فضای نورانی و روشنی که محیط رو فرا گرفته بود
نگاهش رو از دختر مو خرمایی جدا کرد و به پسر مقابلش داد+فکر میکردم قراره امشب سردرد بگیرم
چشمهای سهون به سمت فرد دوست داشتنیش کشیده شد
-باید از روحیات دانشجوهای ادبیات باخبر باشی شاهزاده
پسر بزرگتر دستی توی موهای قهوهایش کشید، و سرش رو آروم تکون داد
امید به این داشت که توی اون جشن بتونه مست کنه و اندکی از اتفاقات امروز فاصله بگیره
+سنگین تر نیست؟جامش رو به سهون نشون داد و به اطرافش نگاه کرد
-باید باشه
پسر آروم و کمی خشک جواب داد
کمی گرفته بود و دلیلش تنها فقط میتونست یک چیز باشه
+حالت خوبه هون؟
صدایی که با نگرانی حالش رو پرسیداز صبح کلافگی پسر رو حس کرده بود و فکر میکرد برای دیر کردن خودش باشه؛ حتی لحظهای مطمئن نبود که بتونه این حال سهون رو ببینه و کاری نکنه
خیلی دلش میخواست همهٔ اتفاقات امروز رو جز به جز واسش تعریف کنه اما میدونست با این کار، نه تنها بیشتر سهون رو ناآروم و دلشکسته میکنه، بلکه ممکنه باعث بشه ازش دوری کنه و جونگین میدونست آدمی نیست که بتونه نبود مهتابش رو تحمل کنه
نفسش رو کلافه بیرون داد و سرش رو پایین انداخت، مشغول بازی با دکمهٔ سر آستین پیرهن مشکی رنگش شد
+هون من که گفتم متاسفمجوابی نشنید
سرش رو بالا گرفت و بهش نگاه کرد
پسری که چشمهاش، در گوشهای از سالن روی دختری مو قهوهای، درگیر شده بودن
پوزخندی زد
+چشمتو گرفته نه؟ خیلی جذاب نیست؟ اون پاهای کشیدش...
پسری که تنها واکنشش میتونست نگاه گرفتن از اون دختر، و تنها شنیدن اون جملات باشه
مگه خودش پاهای کشیدهای نداشت؟
سهون حتی بیشتر از اون دختر سفید بود
موهاش قهوهای نبود، ولی عاشق رنگ مشکیشون بود
پس چرا جونگین از اول جشن به جای اینکه به خودش نگاه کنه، فقط درگیر اون دختر شده بود؟چرا هی فراموش میکرد که جونگین حتی اگر رئیس جمهور هم بشه با توجه به اخلاقش، نمیتونه از واننایت ها و قرارهای
ماهانش دست برداره؟ رئیس جمهور هم آدم بود...
-درسته ، جذابهبا درد گفت و پشت بندش، خندهٔ کوتاه و با صدای عزیزترینش رو شنید
+سهون اگر اینو نمیگفتی به گرایشت شک میکردم پسر؛ بالاخره کسی که تونست نظر هونیه مارو جلب کنه
دکمهٔ اول کت جینش رو باز کرد و عمیق و طولانی نفس کشید
گرمایی که بر خلاف سرمای کم سالن به جونش افتاده بود
+نمیری سراغش؟
ŞİMDİ OKUDUĞUN
MOONLIGHT
Hayran KurguFICTION : Moonlight- مهتاب COUPLE : سکایهون(ورس) GENRE : درام، رمنس، انگست، اسمات AUTHOR : #تئو UP DAYS : - NC-18 خلاصه: سهون و جونگین دانشجوهای دانشگاه هنر سئول که طی اتفاقاتی با هم دوستی ای رو آغاز میکنن ؛اما این رابطه به مرور تنها یک رابطهٔ دوس...