Part 31

221 41 4
                                    

نایل: اه چقدر حرف میزنی همه مونو از کلاس میندازه بیرون!

لیام: وایسا مهمترین جاش مونده

هری: ولش کن لیام بیا برای خودم بگو

لیام روی صندلی ردیف آخر کلاس ۰۲ طبقه همکف مکانیک، طوری که استاد زبان بهش گیر نده، خم شد سمت صندلی هری: داشتم میگفتم... بعد که اونجا رو دید و یه نوشیدنی خوردیم یکم راحت تر شد و حس بهتری پیدا کرد. اصلا خودش گفت سوار چرخ و فلک شیم باورت میشه!

هری لبخند بی جونی زد: خوبه

لیام از شروع کلاس تا الان یه ریز داشت حرف میزد. بعد از تموم شدن خاطره شب گذشتش کلاس تو سکوت فرو‌ رفت. همه مشغول نوشتن جزوه شون بودن. لویی که سمت چپ هری نشسته بود کمی بهش نزدیک شد: همه اینا رو راجع به زین داشت میگفت؟

هری سرش رو به نشونه تایید تکون داد.

لویی: عجیبه! اون دیوونه حتی وقتی بچه بودیم سرسره سوار نمیشد انقدر از ارتفاع میترسید!

لیام بدون اینکه نشون بده صدای لویی به گوشش رسیده لباش از شنیدن حرف لویی کش اومد ولی خیلی زود لبخندش رو جمع کرد.

لویی: خوبی لاو؟

هری سعی کرد خوب باشه و خیال دوست پسرش رو راحت کنه. ولی لویی خوب میدونست هرچی هست مربوط به شرایط خونه میشه.

***

طبق معمول آخرین نفراتی بودن که از کلاس خارج شدن. زین با دیدن شون سیگارش رو انداخت و زیر پاش خاموشش کرد. اونا هم زین رو دیدن و سمتش اومدن.

زین: واقعا خوشحالم‌ این درس رو حذف کردم جدی میگم

لویی: آقای خوشحال ترم بعد با همین استاد باید برداری

زین: هرگز! با یه استادی برمیدارم که صداش انقدر خواب آور نباشه.

همه آه بلندی کشیدن. کلاس زبان براشون مثل لالایی بود!

لیام: خب مالیک اگه غر زدنت تموم شد بریم.

میو: کجا بریم؟ چند روز دیگه امتحانا شروع میشه من نمیخوام مشروط بشم!

دستاش رو بالا آورد و چشماش رو چرخوند.

نایل: بیب میریم یه کافی میخوریم‌ که شب بتونیم‌ درس بخونیم.

لیام: اوه قراره شما شبو دوتایی باهم درس بخونید منم گرگینه ام!

میو خجالت کشید و سرش رو انداخت پایین. اصلا از این حرفها ناراحت یا خجالت زده نمیشه برعکس اون توی دانشکده ادبیات معروفه به بی ادب بودن. فحشایی که میده کارایی که میکنه حتی دامن کوتاهی که میپوشه همه رو خجالت زده میکنه ولی خودش اصلا. البته تا وقتی که تو جمع دوستاش نباشه چون اون پنج تا براش خیلی مهمن، دوست نداره دوستیش با اونا بخاطر این چیزا خراب بشه. درضمن حس خواهر کوچولو اون گروه رو داره پس حرف زدن راجع به رابطش با نایل پیش اونا معذبش میکنه.

we made itWhere stories live. Discover now