با لبخند بزرگی که به روز لب هاش داشت نگاهی به خانم لی کرد و گفت : 《 چیز دیگه ای لازمه بذارم؟》
اولین باری که خانم لی رو دیده بود فقط ۱۹ سال سن داشت. اون از از وقتی که فهمیده بود بکهیون خانواده ای نداره براش نقاش مادر رو داشت که البته این حس رو میشه بر حساب ارزوی همیشگی و بی ثمر خانم لی گذاشت. ارزوی مادر شدن!بکهیون بار دیگه کل اتاق رو زیر نظر گرفت.اون به خوبی به جزئیات دقت کرده بود و حواسش رو به خوبی جمع کرده بود که چیزی از قلم نیوفتاده باشه.
و اگر ازش میپرسیدن که این همه تلاش دقیقا چه فایده ای داره جواب میداد :
" اخرین کاری که دوست دارم انجام بدم اخراج شدنم اونم نزدیک روز رز جونگنانگ میتونه باشه"شاید برای بقیه یه روز ولنتاین دیگه چیز خوشایندی محسوب میشد. روزی که تمام خیابون ها پر از گل رزه و خیابون اصلی سئول پر از شلوغی . بکهیون هم یکی از این ادم ها بود . شاید این خاصیت امگاها محسوب میشد که به چیزای رومانیتک و فانتزی علاقه مند باشن و گل هارو زیبا ترینگیاه بدونن که خب باز هم بکهیون از این قضیه مستثنا نبود.
اون یه امگا بود . تصور اشتباهی از امگاها قرن ها پیش رایج بود " ضعیف بودن" ولی میشه گفت این تصور حالا دیگه یه تصور منقضی شده به حساب میومد.
حالا دیگه امگاها گروهی برای "تولید مثل و ادامه نسل" نبودن. این روز امگاها دوش به دوش الفاها و بتاها کار میکردن و فقط ادمای سطحی نگر بودن که همچنان جای امگاها رو توی خونه میدونستن.
بکهیون از ۱۷سالگی شروع به کارکردن کرد. اون دانشگاه میرفت و برای مخارج زندگیش توی هتل کنراد روزی ۱شیفت کاریه شش ساعتهکار میکرد.
امروز یکی از شلوغ ترین روز های سال بود و همش به خاطر فستیوال سنتی ای بود که توی خیابون های سئول راه افتاده بود. چند روزی میشد که زمزمه اینکه رئیس قراره مدتی توی هتل اقامت داشته باشه سر زبون ها افتاده بود و بین تمام کارکنان هتل چرخیده بود که خب قطعا این شایعه برای بخش خدمات گرون تر تموم میشد و دلیلش هم چیزی نبود جز خود رئیس و البته به قول کارکنان ترومای لعنتیش!
پسر رئیس کیم بعد از مرگ پدرش به طور کاملا قابل حدسی هتل رو به ارث برده بود و تمام تلاشش رو برای هتل کرده بود . اگر نگاهی اقتصادی به کار هاش بندازیم به خوبی میشد توانایی هاش رو دید. در روز ۱۷می سال ۲۱۷ وقتی که کره دوچار بحران اقتصادی شده بود خیلی ها سرمایه های چند ساله و خانوادگیشون رو از دست دادند و کم نبودن ورشکستگی ها و ضرر های مالی بسیار زیاد اما تنها اتفاقی که برای پارکچانیول افتاد افت ۱۵ درصدی سهامش بود که خب این توانا بودن اون رو در زمینه اقتصاد نشون میداد.
چانیول همیشه اون رئیس خوبی شناخته شده بود که به عنوان اولین رئیس ها اضافه حقوق هارو اعمال میکرد.
بیمه اضافه حقوق حقوق به نسبت بالا اینا تنها بخشی از مزایای کار کردن زیر دستچانیول بود اما این باعث نمیشد که "ترومای کوفتی "-ای که داشت به چشم نیاد.
YOU ARE READING
lilac
FantasyCouple: chanbeack - hunhan. Genre: omegaverse. سرنوشت همیشه غیر منتظرست و پر از اتفاقای عجیب از گم شدن حلقه ای که نامزدت بهت میده گرفته تا پیدا شدن جفتت وقتی که برای مواد شوینده کنسرت رایگان گذاشته!