///////////////
نیم نگاهی به جیسونگ و فلیکس که تو بغل هم بودن انداخت و بی سر و صدا کلاس رو ترک کرد.الان بهترین وقت برای جیم شدن بود!
به سمت حیاط دانشکده قدم گذاشت تا بتونه کمی اونجا با خودش خلوت کنه و بتونه مغزش رو سر وسامون بده،تا بلکه کمی از این گیجی دربیاد!
به سمت درختی که جیسونگ بهش گفته بود بیش از 300 سال قدمت داره رفت و بهش تکیه داد.
نفس عمیقی کشید و آرامش رو به وجود خودش تزریق کرد.
چشمهاش رو بست و کمی به مغزش استراحت داد...
(Baby, I don't need dollar bills to have fun
tonightBaby, I don't need dollar bills to have fun tonight
But I don't need no money
As long as I can feel the beat
I don't need no money
As long as I keep dancing)
(اهنگ sia)
با شنیدن صدای دلنشینی که این آهنگ رو از یه جای دوری میخوند لبخند کوچیکی روی لبهاش شکل گرفت.
از جا بلند شد و به دنبال منبع اون صدای بهشتی گشت.
به سمت جایی که حدس میزد اون شخص خوش صدا باشه رفت.
پشت دیوار انبار کوچیکی که تو حیاط بود رو نگاه کرد و با دیدن پسری که گیتار روی پاهاشه و داره همراه نواختن گیتار آهنگی رو میخونه،لبخند روی لبش گنده تر شد.
صبر کرد تا آهنگ اون پسر خوش صدا تموم شه تا خودش رو از شنیدن اون صدای بهشتی و زیبا محروم نکنه.
میتونست قسم بخوره اگر الان توی انیمه بودن باید اون پسر حداقل سه تا پرنده رو کنار خودش میداشت تا پرنده ها همخوانی ای با اون پسر آوازه خوان داشته باشن!
بعد از چند دقیقه که برای مینهو چند ثانیه بیشتر نبود، اون پسر آه عمیقی رو از گلوش با بیرون فرستاد و گیتار روی پاش رو کنار گذاشت.
-امروزم نیومد..شاید دیگه نباید منتظرش باشم..
-سلام!
/////////////
با شنیدن صدای پسری که پشت دیوار بود و فقط از کل هیکلش سرش مشخص بود،با ترس عقب رفت..مینهو با کمی تاسف تو چشمهاش سعی کرد گندی که زده بود رو جمع کنه:
-شرمنده..حتما ترسوندمت.
حالا که فکر میکرد اون پسر کاری باهاش نداره.
-تو کی هستی؟ همو میشناسیم؟
مینهو لبخند خجلی زد:
-نه.. شاید به نظرت مسخره بیاد اما من فقط جذب صدات شدم و اومدم دنبال کسی که داره میخونه...
دستی به موهاش کشید.لعنت به این صدا که هر کسی رو به خودش جذب میکرد ولی اونی که باید رو نه!
عصبی پلک زد و بعد از برداشتن گیتارش از روی زمین بلند شد و سمت کلاسش برگشت.-هی..حداقل اسمتو بهم میگفتی..
قدم هاش میخ شد به زمین،سمت اون پسر برگشت و بهش نگاه کرد.
اون پسر لبخندی زد:
-من لی مینهو ام..
نمیدونست چرا ولی نمیتونست نسبت به اون پسر و رفتار هاش حس بدی داشته باشه! تازه یه حس مزخرفی هم ته دلش بود که میگفت حس خوبی هم از حرف زدن با اون پسر به بدنش و روحش تزریق شده!
-کیم سونگمین.
گفت و با قدم های بلند به سمت کلاس موسیقی قدم گذاشت.
-کیم سونگمین؟ چقدر اسمش آشناست!
نگاهی به راهی که سونگمین از اونجا رد شده بود کرد.
-یعنی منتظر کی بوده؟
//////////
با عصبانیت در کلاس رو باز کرد و گیتارش رو روی میز کوبید.سه نفر دیگه که داخل کلاس بودن با تعجب بهش نگاه میکردن.
خیلی کم پیش میومد سونگمین از کسی ناراحت بشه یا عصبی بشه.
چان هیونگ خندید و به سمتش رفت.
-چیشده؟ کدوم آدمی تونسته سونگمین مارو عصبی کنه؟
سونگمین دست هیونگش رو که روی شونه اش نشسته بود، با تکون دادن شونه اش پس زد.
-نکن هیونگ حوصله ندارم.
چان نیشخندی زد و دست به سینه شد.
-حیف شد.. آخه میخواستم یه خبری رو بهت بگم ولی حالا که حوصله نداری...
نگاهی به سونگمین کرد و نیشخندش رو پر رنگ تر کرد.
-بچه ها بهتره بریم.
چند لحظه بیشتر نگذشته بود که بازوش توسط پسر کوچیکتر کشیده شد.
درست همونطور که انتظار داشت.
-میشه بگی چی میخواستی بگی؟
با این لحن آروم سونگمین چان لبخندی زد و روی لبه ی میز نزدیک سونگمین نشست:
-منتظر یه پسر روباهی نبودی احیانا؟
سونگمین سرش رو بالا آورد و با کنجکاوی به جان نگاه کرد.
-تو از کجا...
-اومده بود دم در کلاس و این رو داد بهم که بدم بهت.. گفت خیلی منتظرش گذاشتی.
چان هیونگ حرفش رو نصفه گذاشت و سوال نصفه نیمه اش رو جواب داد.
سونگمین به کاغذی که داخل دست چان بود نگاه کرد و با کمی تعلل اونو از دستش گرفت.
چان از جاش بلند شد.همونطور که سمت در میرفت بلند داد زد:
-ما میریم غذا خوری دانشکده هنر منتظرت میمونیم.
سونگمین همونطور که هنوز محو اون کاغذ بود با داد چان از هپروت بیرون کشیده شد و کاغذ رو با دستای لرزون از هیجان باز کرد.
سلام خوشگلااااااا
خوبین چه خبر دلم براتون تنگ شده بود!
بالاخره آپ کردم... هعق...
میدونم همتون منتظرین یه اتفاقای هیجانی بیوفته...
قسمت بعدی به جاهای خوب خوب میرسیم😉😏
ووت و کامنت یادتون نره🥺❤️
شرط اپ پارت بعد +25 ووت❤️😍
YOU ARE READING
...
Romance🐺🐇🐰🐽🦡🐹🐥🐕🦊 سلامممممممممممممم من کیت کتم و قراره اینجا براتون فیک آپ کنم لطفا هوامو داشته باشین🤗❤️ کاپل اصلی:مینسونگ 🐿️🐇 کاپل فرعی:چانگلیکس و کمی سونگین ژانر:دانشگاهی/برشی از زندگی/فان/اسمات🚫 🐺🐇🐰🐽🦡🐹🐥🐕🦊