تموم اتفاق های زندگی، درست وقتی مثل یک تیکه شکلات، شیرین میشن که سر و کلهی انسان های فرشته صفت توی زندگیمون پیدا بشه.
دوست، معشوقه، خانواده و...فرقی نمیکنه که چه نسبتی با تو داره، اون فقط حس خوبی رو به تو القا میکنه، که هیچ یک از آدم های زندگیت، به تو القا نمیکنند.
درست مثل حسی که هیونجین به فلیکس میداد.
فلیکس بعد از آشنا شدن با هیونجین، احساس می کرد بالاخره یکی هست که واقعا دوستش داشته باشه. شاید هیونجین آدم بداخلاق، مودی و سردی بود اما این رفتار هاش در رابطه با فلیکس فرق می کرد.هیونجین قرار نبود با فلیکس بد حرف بزنه یا واقعا جوری رفتار کنه که انگار ازش متنفره، شاید چون فلیکس هم متقابلا حس خوبی رو به هیونجین می داد.
نگاهی به بستهی شکلات توی دستش انداخت. خیلی وقت یود که منتظر هیونجین بود و با استرس، پای راستش رو روی زمین میکوبید.
امروز امتحان فیزیک داشتن و فلیکس مثل روز های دیگه، برای هیون شکلات مورد علاقه اش رو خریده بود. واقعا چه حس خوبی داشت وقتی می دونست که دوست داشتنی ترین آدم زندگیش به چه چیز هایی علاقه داره...
نفسش رو عصبی بیرون داد و اینبار نگاهش به در افتاد.
" پس کِی میای هوانگ؟"گوشیش رو از توی جیب شلوار مشکیش در اورد و برای بار سوم، شمارهی هیونجین رو گرفت.
بوق... بوق... بوق...
درست بعد از سه تا بوق جواب داد.+ سلام
- هوانگ عوضی میدونی چقدر منتظرت بودم؟ کجایی؟ چرا نمیای امتحان چند دقیقهی دیگه شروع میشه.
+ نمیام
- یعنی چی؟ چرا نمیای؟
+ دیشب نتونستم درس بخونم، امروز بیام سر جلسه امتحان، برگمو سفید تحویل میدم.فلیکس شکلات رو توی دستش فشار داد. درواقع تنها دلیلی که فلیکس دوست داشت هیونجین به مدرسه بیاد، این بود که هوانگ رو ببینه، محکم بغلش کنه و شکلاتش رو بهش بده.
البته، اگر دوباره چانگبین یا جیسونگ شکلاتش رو نخورن!- شاید میتونستی یک سوال رو حل کنی.
+ فلیکس میفهمی چی میگی؟ من هیچی بلد نیستم اصلا امسال هیچی یاد نگرفتم.
- خیل خب باشه.
+ خداحافظعجیب بود، نه؟
هیونجین سر فلیکس داد میزد و این فقط به خاطر یه امتحان بود اما...
توی قلب فلیکس خبر های دیگه ای بود.
اون با تموم ذوق و اشتیاقش منتظر هیونجین می مونده ولی حالا بد جوری توی ذوقش خورده بود.
اما فلیکس از خیلی چیز های هیونجین خبر نداشت. اگر هوانگ خیلی چیز ها رو می پیچوند یا گاهی بد رفتاری می کرد، شاید فقط به خاطر زندگیش بود.اون کسی بود که کمترین محبت رو از تموم آدم های زندگیش دیده بود و البته که جبران همهی این کمبود ها رو توی فلیکس می دید و شاید برای همین بود که فلیکس شده بود تمام دنیا و دار و ندار هیونجین!
YOU ARE READING
Chocolate
Romanceیه وانشات کوچولو از هیونلیکس با ژانر رومنس و سد اند امیدوارم دوستش داشته باشید