جیا رویا دیدن رو تموم کرد از اونجایی که دوباره به واقعیت برگشته . توی جاش نیم خیز شد تا بلند بشه. ماهیچه هاش ضعیف بود مثل انرژی که ازش تحلیل رفته بود. به سختی شاید سه ساعت خوابیده بود .
اتاقش جدید بود و اون حس نا آشنایی باعث شده بود که کل شب رو بیدار بمونه. تختش خیلی راحت بود و نور اتاق مناسب یه فضای پر ارامش و سکوتی که برای همه این ها به عنوان یک تکمیل کننده محسوب میشد. در مقایسه با اتاق قبلی خودش, خونشون نزدیک بزرگراه بود و سکوت درش جایی نداشت. صدای اون ماشین ها براش تبدیل به یک بیت باکس طبیعی شده بود. ولی این هیچوقت باعث نشده بود که نتونه بخوابه. بار دیگه به حلقه توی دستش نگاه کرد. کل شب بهش زل زده بود تا شاید بفهمه رویایی که از این پس خواهد داشت رو! ولی در اخر با نفس عمیقی که کشید از تخت پایین اومد و به سمت حموم رفت تا دوش اب گرم بگیره.
جونگ کوک ساعت 7:45 به دفترش رسید و به منشیش مثل همیشه سلام کرد.+صبح بخیر قربان"
_اممم صبح بخیر...
گیج به اطراف نگاه کرد و ادامه داد
_اینجا چرا انقد خالیه؟
زن جوان گوشه لبش رو گاز گرفت و لبخند الکی روی لب هاش اورد
+احتمالا تو ترافیک گیر کردن
_باشه...قهوه همیشگیم یادت نره"
+حتما
و دوباره تعظیم کوتاهی کرد و به دور شدن جونگ کوک نگاه کرد. لحظه ای که در بسته شد نفس راحتی کشید.معمولا کارمندا قبل از جونگ کوک میرسیدن ولی برای امروز شایعاتی وجود داشت که اون امروز نمیاد و خیلی از کارمند ها از قصد زود نیومدن. منشی خداروشکر کرد که صبح با غر غر های مادرش راهی کار شده بود وگرنه امروز اخرین روز کارش بود. جونگ کوک وسایلش رو روی مبل گذاشت و دستهاش رو به جیب هاش رسوند و به سمت پنجره شیشه ای قدم برداشت
*****
4 ساعت بعدتر...
*****
در حالی که جونگ کوک مشغول کارش بود و گذر زمان رو حس نمیکرد. تهیونگ در رو هل داد و جونگ کوک رو مجبور کرد که نگاهش رو به صورت قرمز دوستش که روی مبل نشسته بود تا بتونه درست نفس بکشه بده._تو چه سنی یاد میگیری که در بزنی؟"
جونگ کوک با نا امیدی سرش رو تکون داد
VOCÊ ESTÁ LENDO
Silent pleasure ( Translation Ver ) لذت خاموش
Romance❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ نام فیک : Silent Pleasure 🖤لذت خاموش🖤 ترجمه شده نویسنده :J_Marchel ( StupidButCute00 ) #دختر-پسری رومنس _ هپی اند _درام jungkook & jia ❤ 3 #boyxgirl🔥 2 #Jungkook🔥 #6بنگتن 🔥 روز های آپ هر هفته دوشنبه و جمعه ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ (از...