نی هاوو، خوبید خوشید؟ امتحانات رو چطور میگذرونید؟ مرسی که شرط رو رسوندید، به جبرانش براتون دو تا پارت اپ میکنم!(:
خب دیگه حرف اضافه نمیزنم از پارتا لذت ببرید💋
پ.ن: عکس کاور ژان در حالت گرگیه*-*امگا قلنج گردنش رو با چرخوندنش شکست و گفت:
-همینجوری که هستی توی جات بچرخ!... نیازی نیست بلند شی!
پسر بزرگ تر به زحمت و نفس نفس زنان توی جاش چرخید، با دست راست چشم هاش رو پوشوند و وقتی پاهای امگا دوباره از پشت به رون هاش چسبید برای کنترل کردن خودش با تمام توان دست دیگه ش رو میون دندون هاش فشرد!
کار امگا بعد از چند دقیقه تموم شد دو رول باند رو دور کمر سربازش پیچید تا پانسمان ها رو سر جاشون محکم کنه.
عقب کشید و به سمت در جلو رفت که با صدای بو سر جا ایستاد:
-فرمانده، جلو نشینین لطفا!
امگا عقبگرد کرد و با پوزخندی پرسید:
-بعد میشه بگی کجا باید بشینم؟... روی سر تو لابد!... تو کل صندلی های اون پشت رو اشغال کردی و جز صندلی جلو جای دیگه ای برای نشستن نیست!... یعنی انقدر خون از دست دادی که قدرت درک چنین چیز ساده ای رو هم نداری؟
به زحمت چرخید و کمرش رو روی صندلی گذاشت:
میتونین بیاین اینجا بشینین، منم سرم رو میذارم روی پاهاتون... البته راه بهتری هم هست!
رو به راننده گفت:
-اسمت چی بود تو؟
بتا وحشت زده گفت:
-د- دیوید قربان!... دیوید کِین!
+عا آره.. میتونم یه تیر تو سر دیوید خالی کنم و تو به جاش بشینی پشت رول... چطوره؟!
راننده ی بدبخت و امگا هر دو با هم فریاد کشیدن:
-چـــــــــــــــــــــــــی؟!
+چـــــــــــــــــــــــــی؟!
با نیشخندی شیطانی به فرمانده ش نگاهی کرد و شانه ای بالا انداخت:
-انتخابش رو میذارم به عهده ی شما فرمانده!
مشت های امگا انقدر محکم شده بود که رگ های دستش از شدت فشار بیرون زده بودن!... با خشم غرید:
-تـ- توی عوضی!... چطور جرأت میکنی؟!... چطور جرعت میکنی منو تهدید کنی؟!
آلفا با لحنی متعجب پرسید:
-تهدید؟.. من کی تهدید کردم؟... دو تا آپشن بهتون دادم که یکیش رو انتخاب کنین!.. فقط و فقط همین!
بتا به قدری وحشت کرده بود که توانایی حرف زدن نداشت!... باورش نمیشد که زندگیش الان توی دستای این امگا باشه!
YOU ARE READING
[You Are My Destiny]~(Yizhan)
Fanfictionاسم: تو سرنوشت منی! کاپل: ییژان [ییبو تاپ] ژانر: رومنس، انگست، اکشن، امگاورس، یه چسه درام، اسماااات، امپرگ بخشی از داستان: مچ ظریف فرمانده ش رو گرفت و مجبورش کرد توی چشم های شعله ورش نگاه کنه: - اصلا مهم نیست که از من خوشت میاد یا نه، تو امگای منی و...