✢ 𝐏𝐚𝐫𝐭 1✢

80 12 2
                                    

𝐽𝑢𝑛𝑔𝑘𝑜𝑜𝑘 :

با زدن آخرین ضربه به کرش عقب کشیدم و نفس نفس زنان روی صندلی خم شدم،امشب یه اجرای ویژه توی بار داشتم و اونجوری که هیونگ میگفت انگار قرار بود یکی از دوستای قدیمیش رو بعد از سال ها ببینه و دوست داره که همه چیز عالی باشه.
چوب هارو روی صندلی گذاشتم و از جام بلند شدم که دو تا تقه به در خورد و پشتبندش در به آرومی باز شد

هی، در چه حالی پسر؟

و چشمکی نثارم کرد،به چشمای خندونش نگاه کردم بعد با حالت لوسی چشمام و شبیه خر شرک کردم

هیـــــونگ

مکثی کردم دو تا پلک زدم و با لحن شل و ولی گفتم

خستمـه

چند دقیقه بهم زل زد و بعد با نگاه عاقل اندر سهیفی بهم خیره شد منم کم نیاوردم مستقیم زل زدم تو چشماش، خواست چیزی بگه که یهویی صدای کوبیده شدن بلندی از آشپزخونه توجه جفتمون و جلب کرد.
با عجله از پله ها بالا رفتم با دو وارد آشپزخونه شدم.
نگاهی به قابلمه واژگون شده و روغن ریخته شده وسط آشپزخونه خورد.
با عجله به سمت شخص رو به روم رفتم

هیونگ؟ حالت خوبه؟

صورتش جمع شد و با صدای نسبتا بلندی داد زد

آه فـاک! خوبم

همون لحظه جیمین هیونگ با عجله کنارش روی زمین نشست دست معشوقش و گرفت.
مجبورش کرد از روی زمین بلند بشه آب سرد و باز کرد و با احتیاط دستشو زیر آب گرفت آروم شروع کرد به ماساژ دادنش.

حواست کجاست؟ ببین چیکار کردی،دستت کلا قرمز شدهه

با حالت پریشونی سرش و اینور و اونور می چرخوند آروم جلو رفتم

-آروم باش هیونگ چیزی نشده که! فقط یه کوچولو قرمز شده

+چیزی نشده؟! دیگه چی میخواد بشه؟ ببین دستش ورم کرده

صداش میلرزید و چیزی تا گریه کردنش نمونده بود که یونگی هیونگ بالاخره افتخار داد و گفت

من خوبم،هی این طرف و نگاه کن

سرش و سمت خودش چرخوند و بوسه ای روی پیشونیش گذاشت و گفت

_حالم خوبه،میخواستم املت درست کنم ولی گند خورد بهش

+چجوری خوبی؟ ببین دستت ورم کرده

بوسه دوم رو روی گونش گذاشت

_چرا موچی من صداش میلرزه؟

سرم و چرخوندم تا بیشتر از این شاهد لوس بازیا و رمانتیک بازیاشون نباشم ایش واسه من رومئو ژولیت شدن.
انگار نه انگار که یه بدبخت سینگل هم اینجا وجود داره، بی توجه به اون دوتا شروع کردم به تمیز کردن آشپزخونه و انقدر توی افکار غرق شدم که متوجه جیم زدن اون دو مرغ عشق نشدم.
و زمانی به خودم اومدم که تک و تنها وسط آشپزخونه نشسته بودم آهی کشیدم و زیرلب گفتم

𝔅𝔬𝔬𝔩𝔡𝔶 𝔐𝔞𝔯𝔶 || 𝐕𝐊𝐎𝐎𝐊Donde viven las historias. Descúbrelo ahora