اینو برای بچه های توی گپ یهویی نوشتم دلم نیومد نذارم براتون 😂🫂
+عاهههههه ددی محکم ترررررررر
_ بیبی من بیشتر میخواد هوم؟؟؟
بیشتر روش خم میشه و زبونشو از پشت روی گردنش میکشه و رد خیسی با بزاقش به جا میزاره
_فاک بیبی اگ بدونی بوی خونت چجوری مستم کردهه
+فاک یو.. قول داده بودی.. عاه... قول داده بودی تا یه مدت بهش فکر نکنی!!
_هومم... به من چه یه بیبی.. آه.... یه بیبی لوس دارم که با دوتا میک از حال رفت هوم؟؟
+عاهههههه.. همونجا... فاک... مثل اینکه یادت رفته؟.. بعد اون دو تا کیسه خون بهم وصل کردن!
_کامانننن میدونی وقتی اینجوری زیرمی و برام ناله میکنی نمیتونم ازت بگذرم..
به خاطر برخورد دیک خون آشام پر روش به پرستاتش سرشو به بالشت فشار میده و بیخیال بحث کردن با اون کینگ سایز میشه
از پشت سرشو به گردن خوش بوش نزدیک میکنه و قبل از اعتراض کردنش دندون های نیش تیزشو با آرامش وارد گردنش میکنه و از طعم شیرین خونش همراه ناله هاش لذت میبره
لذت بردین؟ 😂
ESTÁS LEYENDO
jimin's story(๑•ᴗ•๑)♡
Fanficوانشات بوکᰔ میخوام واردتون کنم به دنیای جیمینی.... دنیایی که پر از پشمک و مارشمالو و موچیه ولی توش شکلات تلخ و قهوه اسپرسو هم پیدا میشه دنیای که توش پر اتفاقات کیوت و صافته که اکلیلیتون میکنه ولی توش ناراحتی و اشک ریختن هم پیدا میشه... خب یه بوک...