جرررر اینم براشون نوشته بودم 😂😂🚶🏻♂️ببنید چ رایتر مهربونی داریننننن
*آپا.. من از کجا اومدم؟؟؟
همونطور ک با سرفه سعی میکرد شیر موزی که پریده بود تو حلقش رو بیرون بکشه به دخترش نگاه کرد
-عام.. خب.. روز روزگاری آپا پاپا موچی رو دید و عاشقش شد!
* خب اینو ک میدونم! بقیش
_ بعدش آپا فهمید که پاپات عاشق توت فرنگیه
*اه چقدر طولش میدیییی
_باش دخترک عجولم... بعدش من آوردمش خونمون که بهش توت فرنگی بدم
*هینننن ینی اون روز سوجین بهم گفت بیا خونمون بهت آبنبات بدم برای این بود که نینی دار شیم؟؟؟؟
+ وات د فاک جئون که چرت و پرتی به بچه گفتی؟؟؟؟؟
_به جون جیمینی هیچی! داشتم سعی میکردم خیلی نا محسوس بگم از کجا اومده!
+ جئون جیسو.. مگ نگفتم تو چیزایی ک بهت ربط نداره دخالت نکن؟
* ولی من میخوام بدونمممم
+خیله خب باشه.. یه روز آپا جونت موز گندشو کرد تو هلو بدبخت من و شیر موزشو بهش تزریق کرد و بعد میوه ها پیوند خوردن و تو رشد کردی.. حل شد؟
شاید اون توضیح واضح برای دختر ۱۰ ساله ای مثل جیسو زیادی بود!
تامامممم
ESTÁS LEYENDO
jimin's story(๑•ᴗ•๑)♡
Fanficوانشات بوکᰔ میخوام واردتون کنم به دنیای جیمینی.... دنیایی که پر از پشمک و مارشمالو و موچیه ولی توش شکلات تلخ و قهوه اسپرسو هم پیدا میشه دنیای که توش پر اتفاقات کیوت و صافته که اکلیلیتون میکنه ولی توش ناراحتی و اشک ریختن هم پیدا میشه... خب یه بوک...