واای بخدا من انقدر پر کار نیستما این بچه های گپ مجبورم میکننن 😂😂 برین بزنینشون 🚶🏻♂️ من فقط اومدم یه چیز کوچولو کیوت بنویسم اونا به اینجا کشیدنش
لذت ببرین لاولیا🚶🏻♂️آروم و بی صدا قدم بر میداشت تا به گوش های تیز گربه شیطونش که زیر مبل قایم شده و دمش بیرون مونده بود نرسه
روی زانوهاش خم شد و توی یک لحظه دم صورتی رنگش رو کشید و از زیر مبل بیرون اوردش و روش خیمه زد
+ هیننننننن ارباب... ببخشید.. بخدا نمیخواستم قهوه هرو بریزم رو لبتابتوننننن.. فقط از دستم در رفت
_فقط همین؟؟+نه.نه...
+نمیخواستم با خودکار خوشگلتون بازی کنم و جوهرشو رو اون برگه هه که به یونگی هیونگ گفتین خیلی مهمه بریزمممممم
_تموم شد؟
+ عام... شاید جیمینی از اون آبنباتایی که یونگی هیونگ برات آورده بود یواشکی خورده باشه...
+عام.. ددی... چرا از وقتی خوردمشون پاستیلم گنده شدهههههه.. تازه دردم میکنههه
_ چند بار باید بهت بگم به وسایل من دست نزن ها؟؟؟؟
با دادی که زد دمشو دور بدنش پیچید و سعی کرد از زیر اربابش فرار کنه ...
_ سعی نکن فرار کنی کیتن...
چشمای اشکیشو به صورت جذاب اربابش دوخت و با التماس بهش نگاه کرد
+ میشه همین یه بار جیمینی رو ببخشی؟؟؟ قول میدم دیگ تو اتاق کارت نرم ددی...
_ هر دفه همین قول فاکی رو میدی! من الان یه جلسه مهم دارم و از شانس گوهم کیتن کوچولوم رو قرارداد جوهر ریخته!
_ برو توی اتاقت و تا وقتی نیومدم اجازه بیرون اومدن نداری! بعد از جلسم به تنبیه فکر میکنم مارشمالو
+اربابببببب تروخدا... میدونی من میترسم تنها تو اتاقم باشمممم..... میشه برم پیش آجوما؟؟؟ لطفااااا
_دفه آخری که گذاشتم توی آشپزخونه باشی شام مهمی که قرار بود با رئیس کمپانی سامسونگ بخورم سوخته بود و یه گربه با صورت سیاه جلوم بود و با چشمای مظلومش ازم عذرخواهی میکرد!
از روش بلند شد و بعد از مرتب کردن کتش به سمت پله ها رفت..
+ ددی... هق... تروخدا.. اتاق جیمینی ترسناکهههه.... عروسکاش بهش نگاه میکنن و حتی پلکم نمیزننننن
_ باز اون تهیونگ عوضی برات فیلم ترسناک گذاشت؟؟؟؟
+ددی کوکو... لطفنیییی میشه منم بیام سر جلسه؟؟؟ قول قول قول از روی پاهات تکون نمیخورممممم
_ فاک صدبار بهت گفتم منو اونجوری صدا نکن!
+ اربابببببب... قول میدم به حالت انسانی در نیام و مثل یه گربه خوب کنارت بشینممممم
YOU ARE READING
jimin's story(๑•ᴗ•๑)♡
Fanfictionوانشات بوکᰔ میخوام واردتون کنم به دنیای جیمینی.... دنیایی که پر از پشمک و مارشمالو و موچیه ولی توش شکلات تلخ و قهوه اسپرسو هم پیدا میشه دنیای که توش پر اتفاقات کیوت و صافته که اکلیلیتون میکنه ولی توش ناراحتی و اشک ریختن هم پیدا میشه... خب یه بوک...