❤︎𝐒𝐞𝐯𝐞𝐧𝐭𝐡 𝐏𝐞𝐭𝐚𝐥❤︎

2.6K 639 77
                                    

از توی آیینه، نگاهی مغرور به خودش انداخت و کمربند سلطنتیش رو دور کمرش محکم‌تر کرد. دستی به دم سیاه و سفیدش کشید و همزمان که پوزخند می‌زد، ماسک رو برداشت و به سمت خروجی اتاق قدم برداشت. به محض خروجش، خدمتکار‌ها تا کمر خم شدن. با قدم‌های بلندش به سمت سالن مخصوص تمرین رقص رفت و اجازه داد تا خدمتکار‌ها در رو براش باز کنن.

با دیدن هوسوک، درحالی که آماده توی لبا‌س‌های طلایی رنگش بهش تعظیم می‌کرد، لبخندی زد و سری تکون داد. هوسوک با صدای رسایی لب زد:
- سرورم سلامت باشن.

تهیونگ صداش رو صاف کرد:
- شنیدم امشب در عمارت وزیر معدن یک جشن بالماسکه برپاست. قصد دارم توی این مهمونی شرکت کنم. لطفا تمرین امروز رقص بالماسکه باشه.

هوسوک لبخندی زد سری به نشونه تایید تکون داد:
- منم توی این مهمونی هستم عالیجناب. باعث خوشحالیه که امشب هم ملاقاتتون می‌کنم.

تهیونگ نیشخندی زد و سعی کرد نشون نده که از حضور هوسوک در این مهمونی اطلاع کامل داره.

هوسوک لبخندی زد:
- بسیار خب عالیجناب برای این رقص باید کمرتون رو صاف نگه دارید. با دست راستتون کمر پارتنر و با دست چپتون دستش رو کمی بالاتر از سینه نگه دارید.

تهیونگ لبخند جذابی زد و دست راستش رو به سمت هوسوک دراز کرد:
- افتخار می‌دین؟

هوسوک لبخندی زد و با احترام قدمی جلو گذاشت. تهیونگ طبق گفته‌های مرد، یک دستش رو پشت کمرش گذاشت و به خودش نزدیکترش کرد و با دست دیگه‌ش دست آزاد پسر رو گرفت و بالا آورد.
هوسوک با شمارش‌های آرومی قدم برمی‌داشت و به تهیونگ آموزش می‌داد. درست بعد از اولین چرخش که پشت هوسوک به سمت در افتاد، تهیونگ نگاهش رو بالا آورد که با چهره‌ی جونگ‌کوکی که ادا اطوار در می‌آورد مواجه شد. ابرویی بالا انداخت و متعجب نگاهش کرد.
جونگ‌کوک تمام تلاشش رو می‌کرد که به تهیونگ علامت بده که چند دقیقه کلاس رو ترک کنه اما، اون هایبرید ببر انگار واقعا توی درک این موضوع ناتوان بود!

تهیونگ اخمی کرد؛ مگه اون نمی‌دونست که توی لب خوانی ضعیفه؟

جونگ‌کوک با حرص هوفی کرد و چند قدم بلند برداشت و پشت در ایستاده و چند ضربه زد. در رو باز کرد و ورودش  باعث شد که هردو پسر در حال رقص مکث کنن:
- عذرمی‌خوام سرورم که مزاحم تمرین رقصتون شدم، اما مسئله‌ی مهمی هست که باید باهاتون درمیون بذارمش.

تهیونگ سری تکون داد و رو به هوسوک لب زد:
- امکانش هست چند دقیقه منتظر بمونید؟

هوسوک لبخند زیبایی روی لب نشوند و تعظیمی کرد:
- البته سرورم.

....

- چی گفتی؟!

جونگ‌کوک با حرص انگشت اشاره‌ش رو روی لب‌های خودش گذاشت و چند بار ضربه زد:
- بابا آرومم، الان می‌شنوه!

𝗪𝗵𝗼 𝗔𝗺 𝗜 𝗦𝗹𝗲𝗽𝘁 𝗪𝗶𝘁𝗵?Où les histoires vivent. Découvrez maintenant