✦𝐌𝐲 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥✦ First Chapter

<Part 21>

جونگ کوک قهوه اش را مزه مزه کرد:"تو جبران کردی"

_______________

اینبار وقتی چشمانش را گشود مرد دیگری را دید. یک ناشناس..."حالت خوبه؟"درد داری؟"

تهیونگ جوابش را نداد. ریووک نبضش را گرفت:"گشنه ای؟ به چیزی نیاز داری؟"
تهیونگ فقط سر تکان داد. ریووک به صورتش نگاه کرد.

تهیونگ بالاخره زمزمه وار پرسید:"تو کی هستی؟"
ریووک لبخند زد:"اسم من ریووکه، من دکتر تو هستم. گر کاری داشتی به من بگو باشه؟"

تهیونگ حس میکرد ضعیف تر از آن است که بتواند دوباره بنشیند:"میتونم برم؟"

لبخند ریووک بزرگتر شد:"چرا اینقدر عجله داری؟ تو در جای امنی هستی و دوستای زیادی دور وبرت هستند که دوستت دارند و کمکت می کنند"

"چرا فکر می کنی به این چیزا نیاز دارم؟"تهیونگ عصبانی بود:"اون مرد...همه چیزو بهتون گفته؟"

"نه"ریووک خندید:"من فقط حدس زدم. تو خیلی خوشگلی اما به خودت صدمه زدی! و یه مرد عاشق همه چیزوشو به میدون گذاشت تا نجاتت بده! فهمیدنش اونقدرا سخت نیست!"

تهیونگ سرش را برگرداند تا ریووک نتواند به صورت خجل شده اونگاه کند:"لطفاً کمکم کن از اینجا برم"

"من دکتر هستم. من تنها کاری رو که به صالح مریضمه انجام میدم "

تهیونگ فهمید درخواستش رد شده است.

_______________

تا عصر خوابید. ریووک به او ویتامین داده بود و دفعه بعد وقتی بیدار شد حالش از قبل بهتر بود. اینبار یسونگ آنجا بود چون ریووک داشت برای او سوپ دارویی تهیه
می کرد:"سلام...عصرت بخیر"

تهیونگ علاقه ای نداشت بنشیند پس همانجا به پشت ماند:"پس تو هم اینجایی!"

یسونگ نیشخند زد:"حالت چطوره؟ گرسنته؟"

تهیونگ با خشم به او خیره شد:"چرا بهش گفتی؟ تو بهم قول داده بودی"

یسونگ هم بامهربانی به او خیره شد:"اگر توهم جای من بودی همین کارو میکردی"

"نه من این کارو نمی کردم! من جون رییسمو به خطر نمی انداختم"

"منم همین کارو کردم!"تهیونگ منظورش را نفهمید. یسونگ لبخند زد:"بهت گفتم اون نمی تونست بدون تو زندگی کنه!پس من به این روش جون اونو نجات دادم"

تهیونگ احساساتی شد و بی اختیار لبخند زد:
"اما این خطرناک تره"

"نه نیست! در مورد میثرا نگران نباش. اون دیگه نمی تونه تو رو پیدا کنه یا کاری باهات داشته باشه. شاید مرد خطرناکی باشه ولی جونگ کوک هم مرد قدرتمندیه.
بهش اعتماد داشته باش. می تونه ازت محافظت کنه"

"من مرگ رو به چشم خریدم پس منو از خطر نترسون!"

"واو!"یسونگ خندید:"می بینم که نگران جونگ کوک هستی"