part 14

276 72 35
                                    


🦋☁

جیسونگ روی پاهای الفا نشسته بود و مشغول خراب کردن موهای لوکاس بود تقریبا سه روز بود که داخل خونه لوکاس زندگی میکرد و داخل این مدت کم ،  کاری نبود که با اون الفا انجام نداده باشه. لوکاس شخصیت پر انرژی داشت و این دقیقا همون چیزی بودکه جیسونگ میخواست

-هی بچه نمیخوایی بیخیال موهای من بشی؟

جیسونگ نه محکمی گفت و موهای لوکاس و داخل مشتش گرفت و کشید که باعث داد بلند الفا شد

-سنجاب وحشییی

جیسونگ خنده بلندی کرد و موهای لوکاس و ول کرد، الفا جیسونگ و از روی پاهاش بلند کرد و کنار خودش روی کاناپه گذاشتش اما بتا دوباره بلند شد و روی پاهاش نشست و دستاش و دور گردن الفا حلقه کرد

جیسونگ لب پایینش و جلو داد و با صدای کیوتی شروع به حرف زدن کرد

-هیونگیی میشه امشب بریم بار؟ دلم برای جونگین هیونگ تنگ شده

لوکاس سعی کرد به لحن کیوت جیسونگ نخنده اما چندان موفق نبود و گوشه های لبش بالا رفت

-چرا میخوایی بری پیش جونگین؟ اینجا پیش من بهت خوش نمیگذره ؟

بتا سریع سرش و به دو طرف تکون داد

-نه من اینجا و کنار تو بودن و دوست دارم، تو تمام ازادی که میخوام و بهم میدی و تموم وقتت و باهام میگذرونی بدون اینکه غر بزنی اما جونگین هیونگ تنها خانواده ایه که دارم و مدت زمان زیادیه ازش بیخبرم و من حتی فراموش کردم گوشیم و همراه خودم بیارم تا بتونم باهاش تماس بگیرم

لوکاس سرش و به نشونه فهمیدن تکون داد

-خیلی خب پس امشب باهم میریم ولی به شرطی که برگردی

جیسونگ ذوق زده بوسه ای روی گونه ی لوکاس زد و از روی پاش بلند شد

-قبوله باید چندتا از لباس هامم همراه خودم بیارم چون نمیتونم به پوشیدن لباس های تو ادامه بدم کی میریم؟

الفا نگاهی به ساعت که 7 و 10 دقیقه شب رو نشون میداد انداخت

-همین الان؟ از اینجا تا سئول مدت زمان زیادی راهه و وقتی به سئول رسیدیم یه شرط دیگه هم برات دارم

جیسونگ چشماش و ریز کرد و با شک به الفا خیره شد

-یه شرط دیگه؟ چه شرطی؟

لوکاس لبخندی زد و با دستش  به موهای شلخته جیسونگ اشاره کرد

-خوشم نمیاد تنها کسی که تغییر  کرده من باشم

جیسونگ دستاش و روی سرش گذاشت

-نه هیونگ تو این کار و باهام نمیکنی

لوکاس تابی به چشماش داد و از روی کاناپه بلند شد ، داخل یک قدمی جیسونگ ایستاد و دستای پسر و از روی سرش برداشت

Music of lifeWhere stories live. Discover now