🦋☁جیسونگ روی پاهای الفا نشسته بود و مشغول خراب کردن موهای لوکاس بود تقریبا سه روز بود که داخل خونه لوکاس زندگی میکرد و داخل این مدت کم ، کاری نبود که با اون الفا انجام نداده باشه. لوکاس شخصیت پر انرژی داشت و این دقیقا همون چیزی بودکه جیسونگ میخواست
-هی بچه نمیخوایی بیخیال موهای من بشی؟
جیسونگ نه محکمی گفت و موهای لوکاس و داخل مشتش گرفت و کشید که باعث داد بلند الفا شد
-سنجاب وحشییی
جیسونگ خنده بلندی کرد و موهای لوکاس و ول کرد، الفا جیسونگ و از روی پاهاش بلند کرد و کنار خودش روی کاناپه گذاشتش اما بتا دوباره بلند شد و روی پاهاش نشست و دستاش و دور گردن الفا حلقه کرد
جیسونگ لب پایینش و جلو داد و با صدای کیوتی شروع به حرف زدن کرد
-هیونگیی میشه امشب بریم بار؟ دلم برای جونگین هیونگ تنگ شده
لوکاس سعی کرد به لحن کیوت جیسونگ نخنده اما چندان موفق نبود و گوشه های لبش بالا رفت
-چرا میخوایی بری پیش جونگین؟ اینجا پیش من بهت خوش نمیگذره ؟
بتا سریع سرش و به دو طرف تکون داد
-نه من اینجا و کنار تو بودن و دوست دارم، تو تمام ازادی که میخوام و بهم میدی و تموم وقتت و باهام میگذرونی بدون اینکه غر بزنی اما جونگین هیونگ تنها خانواده ایه که دارم و مدت زمان زیادیه ازش بیخبرم و من حتی فراموش کردم گوشیم و همراه خودم بیارم تا بتونم باهاش تماس بگیرم
لوکاس سرش و به نشونه فهمیدن تکون داد
-خیلی خب پس امشب باهم میریم ولی به شرطی که برگردی
جیسونگ ذوق زده بوسه ای روی گونه ی لوکاس زد و از روی پاش بلند شد
-قبوله باید چندتا از لباس هامم همراه خودم بیارم چون نمیتونم به پوشیدن لباس های تو ادامه بدم کی میریم؟
الفا نگاهی به ساعت که 7 و 10 دقیقه شب رو نشون میداد انداخت
-همین الان؟ از اینجا تا سئول مدت زمان زیادی راهه و وقتی به سئول رسیدیم یه شرط دیگه هم برات دارم
جیسونگ چشماش و ریز کرد و با شک به الفا خیره شد
-یه شرط دیگه؟ چه شرطی؟
لوکاس لبخندی زد و با دستش به موهای شلخته جیسونگ اشاره کرد
-خوشم نمیاد تنها کسی که تغییر کرده من باشم
جیسونگ دستاش و روی سرش گذاشت
-نه هیونگ تو این کار و باهام نمیکنی
لوکاس تابی به چشماش داد و از روی کاناپه بلند شد ، داخل یک قدمی جیسونگ ایستاد و دستای پسر و از روی سرش برداشت
YOU ARE READING
Music of life
Romance-تو هیچ وقت به قولت عمل نکردی هوانگ! بهم گفتی نمیزاری دیگه اذیتم کنه بهم گفتی نمیزاری دیگه هرشب زیرش جون بدم و ارزوی مرگ کنم بهم گفتی برمیگردی تا منم همراه خودت ببری ولی همش حرف بود نه؟ با اون همه دروغ بهم بگو دوباره چطور بهت اعتماد کنم؟! Couple : j...