Words: 2500✨
فرصتی برای فکر کردن به مرد بوکسر نداد و با قوص دادن به کمرش کمی خودش رو روی پاهای مرد عقب کشید.
نوک زبون تیزش رو 'که بخاطر یخ های داخل لیوان' سرد بودن و بیرون اورد و اونو رو نوک سینه مرد کشید و با شنیدن آه غلیظی مرد و دست هایی که تو اون شب برای بار دوم به کمرش چنگ زدن ، با خماری شروع به مک زدن به نوک سینه ی مرد کرد.+ته..آه..
مرد بوکسر آه عمیقی کشید و دستاش رو محکمتر دور کمر پسر حلقه کرد که باعث شد تمام بخش های بدن پسر رو تنش بشینه و با لذت بیشتری به مک زدن ادامه بده.
با زبون سردش لیسی به بخش خیس سینه اش زد و نگاهش رو بخشی موند که بخاطر مک هاش قرمز شده بود.
خیس.. کبود و قرمز.. و چیزی که بیشتر از همه تحریکش میکرد نوک سفت شده اش بود!!
با کنجکاوی سر انگشتش رو روی اون نقطه کشید و چند بار باهاش بازی کرد ، در همون حین بدنش رو روی بدن مرد حرکت داد و خودش رو بالا کشید.انگشت های مرد رو کمر و پهلوش محکم شده بود و مشخص بود سعی میکنه جلوی خودش رو بگیره و به اون پسر اجازه بده که هر بازی ای که میخواد رو باهاش بکنه..
تا زمانی که بازی اصلی شروع بشه!!.._کوک.. هممم..
مکی به جایی بین گردن و فک مرد زد و ادامه داد :
_ تو مطمئنی فقط میخوای برات پیرسینگ بزنم؟..و با همین حرف ناله ی بی طاقت و عصبی جونگ کوک بلند شد و محکم به زیر رون های پسر 'که تو اون شلوار جین تنگ فشرده شده بودن' چنگی زد و اونو تو یه حرکت بلند کرد.
+بد بازی ای رو شروع کردی کیم..با صدای گرفته ای زیر گوش پسر که سرشو رو شونه اش گذاشته بود زمزمه کرد که باعث شد نفس گرمش زیر گوش موکاراملی پخش بشه و ناله ی بی قرار پسر رو بلند کنه و چنگی به کتف بالاتنه ی برهنش بخوره.
با گرمایی که از اطراف حس میکرد پسر رو روی تختی که برای تتو بود ، پرت کرد.
بدون اخطاری کاملا رو بدنش خم شد و زمانی که مطمئن شد تمام اون بدن خواستنی زیرش قرار گرفته ، دستش رو از زیر گودی کمر موکاراملی رد کرد و با چسبوندن شکمش به بدن خودش به سمت گردن پسر حمله کرد و بی هدف شروع کرد به ارغوانی کردن هر نقطه ای که میخواست._آه ک..کوک..
تهیونگ در مقابل از سوزشی که حاصل به وجود اومدن ابر های ارغوانی توسط مک های محکم بوکسر رو گردنش بودن ناله ای کرد و سعی کرد پیراهنی که تن خودش بود رو در بیاره تا فضای بیشتری رو به جونگ کوک بده.
که البته مرد متوجه خواسته اش شد و بدون مکثی دستش رو روی درز های لباس پسر گذاشت و اونو تو تنش پاره کرد!!.._ج..جونگ کوک آه..چیکار میکنی؟؟
+نکنه ازم انتظار داشتی بشینم تموم دکمه هارو باز کنم و بعد تاش کنم و بزارمش کنار هوم؟؟
با لحن حرصی ای درست روی لب های موکاراملی غرید و بدون صبر لباش رو روی اون پاستیل های خواستنی گذاشت و اون لحظه تونست اروم شدن کل بدنش رو حس کنه!!..
قطعا قرار نبود هیچوقت از چشیدن این لب ها دست بکشه!!
ESTÁS LEYENDO
Vkook || Kookv oneshots ⁺¹⁸
Novela Juvenilوانشات ها و چندشاتی ها از کاپل ویکوک/ کوکوی⁺¹⁸ نکته: این بوک تکمیل شده نیست و هر چند وقت یکبار یه وانشات/چندشاتی به پارتهاش اضافه میشه💜 ^onshots, minibooks, AUs, fictwitts and scenarios^ Writers: Windy: @thv_jk_vk Winter: @neyunv Start: 21.6.2022