دام=مینهو
ساب=جیسونگ[کمی خشن]
نویسنده POV
"اوق،جونگین،بیا!"
"لطفا سونگمین،منو اوق جونگین صدا نکن!... البته میتونی منو دوباره با صدای قشنگت صدا کنی"
سونگمینی از چت لفت داد
"لعنتی، جونگین؟! حالا ما نمیتونیم بازی کنیم چون تعدادمون کم شده!"
هیونجین از طریق میکروفون هدستش فریاد زد
"لعنتی خفه شو"جونگین برگشت "سونگمین، بیبی شوخی کردم!" جونگین به دوست پسرش قبل از اینکه هدست خاموش بشه نالید.
"من دوستای جدید میخوام!" فلیکس تو میکروفنش خمیازه کشید و یه بازیه جدید رو بدون جونگین و سونگمین شروع کرد
"ووااهه، وووااهه، پس میگی ما برات خوب نیستیم؟!" صدای چانگبین گوش همشون رو به درد آورد باعث شد هدستشون رو در بیارن
"لعنت بین،میشه میکروفونت رو خاموش کنی؟" چان بعد اذیت کردن ساکت شد تا از بحثی که داره راه میوفته جلوگیری کنه
مینهو از عصبانیت آهی کشید صورتش رو مالش داد.
"میشه فقط بازی کنیم؟"
"خفه شو مینهو!" همشون قبل از برگشت به بحث عادیشون باهم گفتن "ما نمیتونیم یه مهمونی عادی داشته باشیم." مینهو با خودش خندید و سرش رو تکون داد. اون عضو یه بازی دیگه شد در حالی که هنوز به اون احمقا گوش میداد و با ناراحتی صداشون میکرد
در اتاق مینهو اروم بازی شد،اون قدری تو بازی غرق شده بود که متوجه باز شدن در نشددر اروم باز شد و جیسونگ اومد. یه ژاکت سفید اورسایز پوشیده بود که ترقوه و استخوون های عسلی رنگ یقهاش رو نشون میداد،همینطور دامن صورتی و بچگونه شطرنجی تنش کرده بود و تا روی رون هاش بود
"م..مینهو؟!"
بدون جواب.جیسونگ گونه هاش رو فشار داد و ملودی رو گرفت،ناراحت از اینکه دوست پسرش هنوز ندیده بودشجیسونگ به سمت تختی که مینهو نشسته بود و همچنان به صفحه نمایش خیره شده بود، رفت. جوونتر جلوی مینهو رفت و تلویزیون رو خاموش کرد
"اوه...اه-هی." مینهو با ناراحتی گفت و به اطراف جیسونگ نگاه کرد و متوجه رفتار پسر نشد.
"نه، نه، نه، نه! خدایا..لعنتی." اون بازی رو باخت و کنترل رو روی تخت انداخت، بالاخره متوجه پسر شد "هی بیبی" مینهو دستانش را دور کمر جیسونگ حلقه کرد
جیسونگ با قیافه عصبانی بالش مینهو رو بهش زد
بزرگتر با گیجی نگاهش کرد و ابروهاش رو بالا انداخت
"دوست داری یکم به من توجه کنی؟!" پسر مثل سنجاب چشماش رو برگردوند
"اوو، متاسفم سونگی من دیگه این کار رو نمیکنم، باشه؟" جیسونگ لثهای خندید و با خوشحالی سرش رو تکون داد
مینهو موهاش رو تکون داد و گونهش رو بوسید "آره، این خنده خیلی قشنگه"
جیسونگ دوباره خنده کرد و گردن دوست پسرش رو بغل کرد و خودشو بهش چسبوند
"چی نیاز داشتی، سونگی؟ گرسنته؟"
جیسونگ یهو قرمز شد و صورتش رو با بالش کاور کرد"بهم بگو بیبی بوی چی میخوای میدونی که برای من مهم نیست."
مینهو به شکم تاینی جیسونگ ضربه زد تا بهش بگه اما جیسونگ با خجالت سرش رو تکون داد"سونگ، اگر این کار رو نکنی نمیتونم کمکت کنم به من بگو..."
جیسونگ ناله کرد و لگدی زد
عصبانی شد و بوت دوست پسرش رو گرفت و اون رو روی تخت گذاشتش و باعث شد که جیسونگ بیشتر لگد بزنه و سر وصدا به پا کنه
"وایسا.اگر مثل یک پسر خوب صحبت نکنی بهت هیچ کمکی نمیکنم." مینهو کنترل رو برداشت و دوباره بازی جدیدی رو شروع کرد که قبلاً بازی میکرد
"اوه، مینهو برگشت! کی بود که ناله می کرد؟!جیسونگ بود؟! بهش بگو که صداش شبیه فرشتهاست" هیونجین مسخره کرد و همه گفتن، "اووووو"
"دیوونه چون من تورو تو مدرسه نکردم؟!" (اینجاش رو دقیق نمیتونستم ترجمه کنم ولی تقریبا فکر کنم همین بشه😬)
مینهو برگشت و تف کرد و همه با خنده فریاد کشیدنن
" من_من...میدونی چیه لعنت به همتون" هیونجین به طرز دردناکی سرخ شد و مهمونی رو ترک کرد و همه پسرا رو بلاک کرد
"لعنتی مینهو،مجبور نبود اینطوری انجامش بدی" سونگمین خندید و مینهو می خواست حال سونگمین رو بگیره، اما حس کرد بازوش در حال کش اومدنه
"ها؟" به پایین نگاه کرد و جیسونگی رو دید که به شونهاش با چشمای پاپی شکلش تکیه کرده."برای صحبت کردن آماده ای؟" جوونتر صورتش رو تو بازوی مینهو فرو کرد و با صدای "مم-مم" ناله کرد
"خب پس." مینهو دوباره به صفحه نگاه کرد
"ن-نه!من-من میخوام" مینهو هدستش رو درآورد و با کنترلش روی میز گذاشت.جیسونگ رو سمت خودش کشید
مینهو به چشمای جیسونگ نگاه کرد و دوست پسرش رو عصبی کرد "خب؟ من دوست دارم کمکت کنم،عشقم." جیسونگ قبل از زمزمه کردن ناله آرومی کرد."ب-بوس..می-میخوام"مرد مو قهوه ای به دوست پسرش که تو بغلش بود خیره شد و جیسونگ خجالت کشید
"لط-لطفا" جیسونگ صورت قرمزش رو با دستاش پوشوند سرش رو تو سینه مینهو فرو کرد. مینهو رون هاش رو گرفت و رو تخت انداختش
پسر صورتیپوش جیغ کشید و بهش نگاه کرد
"آه..آه...آه~بهم نگاه کن"
"لط-لطفا..فقط بو-بوس میخوام.لطفا،لطفا،لطفا..." مینهو رون های نرم جیسونگ رو نوازش کرد و خندید
"اوه، من بهت بوس میدم بیبی بوی.فقط برای کجات میخوای تا آرزوت رو برآورده کنم!"
جیسونگ با ناراحتی ناله کرد و بازم لگد زد." نه!نه!نهه! فقط منو بوس ک-کن لطفا~"
"نه، من باید بدونم که تو کجارو میخوای تا من ببوسم،سونگی.بهم بگو کجا"
جیسونگ لبهاش رو پایین میندازه و می لرزه، مینهو میدونست که از این چیزا خوشش نمیاد چون خجالت میکشه
"بیبی،این سخت نیستش فقط کافیه لب های خوشگلت رو باز کنی بگیش." با دیدن گونه های جیسونگ که هنوزم قرمزن آه کشید چشمای بیبیش رو بست
"بوس می-میخوام..."
"کجا؟" جیسونگ دوباره نالهای کرد و موهاش رو گرفت مینهو آهی کشید و دستاش رو از موهاش باز کرد
"نه نه، اشکالی نداره بیبی. فقط جاهایی که میخوای بوست کنم رو نشون بده، باشه؟ میتونی اینکارو برام انجام بدی؟"
پسر چیزی نگفت، فقط به بدنش نگاه کرد و به تک تک نقاطی اشاره کرد که می خواست لب های شیرین مینهو روشون بوسه بزنه
"ممم...اینجا...» پیشونیش
"اینجا..." بینیش
"...اینجا" لبهاش
"ای-اینجا و ....اینجا." لپ های تپلش
"اینجا و ای-اینجا" چانه و تمام گردنش.
"و..و اینجا..."
جیسونگ آخرسر به رون هاش اشاره میکنه و به اطراف نگاه کرد
"چه پسر خوبی، من بهت افتخار میکنم"
درحالی که مینهو ازش تعریف میکرد جیسونگ میخندید
خم شود و بوسه ای روی پیشونی جیسونگ گذاشت تا بینیش، بوسه ای داغ و طولانی روی لب های صورتی اش، روی دو لپ صورتی و کیوتش، مینهو به چونه جیسونگ بوس کوچیکی زد و نوک بینیش رو تا گردنش رسوند.
بوسه های خیسی رو از سمت چپ لب های پسر گرفت و تا شونه های عسلیش ادامه داد همینطور سمت راست رو هم ادامه داد
"م-مممم~"
جیسونگ سرخ شد و ناله ای برون دادو ملافه ها رو گرفت.
مینهو تو گردن جیسونگ لبخندی زد در حالی که جیسونگ با چشمای به اشک افتادش به شدت نفس میکشید، لب هاش رو از هم باز کرده بود و صورتش قرمز بود، کنار کشید.
مینهو نیشخندی زد و بین پاهای ظریف دوست پسرش رفت و وقتش رو روی رون های نرمش تلف نکرد
"مم، خیلی خوشگلی سونگ"
مینهو دوباره بوسه رو شروع کرد رون های حساس جیسونگ رو میبوسید و گهگاهی مک میزد جیسونگ ناله میکرد وقتی گاز گرفت پسرکوتاهتر بهش ضربه زد که بس کنه "آ-آه!~ن-نه بیشتر نه....م-مرسی"
مینهو به خودش فحش داد که زیاده روی کرده و جیسونگ رو کنار خودش نشوند پسر کوچیکتر دوست پسرش رو بغل کرد و لبخندی زد"م-مرسی"
"البته عزیزم،الان خوشحالی؟!"جیسونگ سر تکون داد و ملودی رو از روی زمین برشداشت که قبلاً پرتش کرده بود و خواست بره
"صبرکن کجامیری؟" مینهو در حالی که جیسونگ به سمت در میرفت پرسید "کارتون هارو تموم کنم!" پسر مینهو رو بوس کرد و در رو باز گذاشت
مینهو دستاش رو لای موهاش کرد و کنترلرش رو برداشت و هدست و گذاشت"حداقل هورنی نیست..." با خودش زمزمه کرد
"هیونگ بیصدا نیست! صدا رو زیاد کن!" فلیکس از طریق میکروفون فریاد کشید
"برو خودت رو به فاک بده"،مینهو با غرغر گفت و بازی رو قبل از اینکه فلیکس بتونه حرفای عاقلانه بزنه خاموش کرد. به پایین نگاه کرد متوجه مشکلش شد در حالی که بلند میشد گفت"سونگی...بیبی~ددی بهت احتیاج داره!"
YOU ARE READING
𝐓𝐄𝐋𝐋 𝐌𝐄 𝐖𝐇𝐄𝐑𝐄[ᵐⁱⁿˢᵘⁿᵍ]
Romance𝐎𝐧𝐞𝐒𝐡𝗼𝐭 جیسونگ نیازهایی داره که میخواد مینهو اونها رو برآورده کنه❕️ 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞=𝐜𝐮𝐭𝐞,𝐬𝗼𝐟𝐭,𝐟𝐥𝐮𝐟,𝐚𝐧𝐝 𝐥𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐬𝗺𝐮𝐭 𝐭𝗼𝐩=𝐌𝐢𝐧𝐡𝗼 𝐛𝗼𝐭𝐭𝗼𝗺=𝐣𝐢𝐬𝐮𝐧𝐠 این کار ترجمه هستش و از نویسنده اصلی اجازه این کار رو گرفتم و...