Jk's pov
با آهنگ سر تکون میداد
صدای عمیقش کل اتاق رو گرفته بود.مهم نبود که چی میخونه
هنوز هم مثل لالایی که تماما مال خودمهدر حالی که به کاری که قراره انجامش بدیم فکر میکردم؛ نفس عمیقی کشیدم
من آماده نبودم
آماده نبودم تا اون رو رهاش کنم"ته."
بهم نگاه کرد، آهنگش قطع شد
"من آماده مردن نیستم."
سرتکون داد.
"ولی،"
دوباره نگاهم کرد
"میدونم که بدون تو نمیتونم زندگی کنم."آه کشید.
"من هم بدون تو نمیتونم."موقع راه رفتن دستم رو گرفت
به آرومی زمزمه هایی میکرد، ولی حرف نمیزد
هر روز که میگذره اون ساکت تر میشه...این دیگه یه ماجراجویی هیجان انگیز نیست.
وقتی به خونه من رسیدیم، کنار ورودی ایستادیم. داشت میرفت که من دستهام رو دورش انداختم
"دوست دارم."
دویدم به سمت در و داخل رفتم قبل از اینکه بتونه چیزی بگهTh's pov
در رو روی صورتم بست و من توی سرما تنها شدم
زمزمه کردم
"من هم دوست دارم."و صدام همراه باد رفت.
YOU ARE READING
Suicide Pact| translated
Fanfiction-Taekook- ده روز مونده قبل از اینکه زمانشون تمام شه؛ بخاطر یه پیمان خودکشی. *ترجمه شده Author: flirtyoongs