8📽

2.7K 426 18
                                    

جونگکوک ۵ صبح با گرفتگی گردنش از خواب بیدار شد
روش پتو انداخته شده بود و کفش هاش هم از پاش دراومده بود
کار تهیونگ بود؟
بی تفاوت پتو رو کنار زد و دور و برشو نگاه کرد
اینجا خونه ی تهیونگ بود
و جونگکوک آزاد بود که هر غلطی میخواد بکنه
خیلی آروم روی پنجه پا سمت اتاق تهیونگ رفت
دعا دعا میکرد در قفل نباشه
دستگیره رو به آرومی چرخوند
و در باز شد!
نیشخندی زد و وارد اتاق شد
تهیونگ با یه شلوارک و بدون هیچ لباسی روی تختش به کج و کوله ترین شکل ممکن خوابیده بود و بالشتی رو محکم بغل کرده بود
جونگکوک با دیدن این حالت تهیونگ خنده ش گرفته بود فقط میخواست بره بیرون و بلند بخنده

برای انجام کارش مردد بود
تهیونگ روش پتو انداخته بود
و الانم چهره ش خیلی معصوم به نظر میرسید
ولی هیچکودوم نتونستن مانع جونگکوکی بشن که سالها از کیم تهیونگ متنفر بوده
گوشیشو درآورد و چند تا عکس تو حالات مختلف از تهیونگ گرفت
و به آرومی از اتاق خارج شد و درو بست
وارد اکانت ناشناس اینستاش شد و عکسارو با کپشن:
"کیم تهیونگ شبا این شکلی میخوابه/منبع متمئن"

پست کرد و اون اکانتو پاک کرد و با قلبی که تند تند میزد دوباره به خواب رفت

تو دو ساعت فضای مجازی ترکیده بود
عکسا همه جا پخش شده بود و یه عده مدام هیت میدادن
نامجون در خونه تهیونگو میکوبید
جونگکوک با وحشت بیدار شد و درو باز کرد
نامجون با دیدن جونگکوک همه چیزو فهمید
یقه جونگکوکو گرفت و محکم به دیوار کنارش کوبید

&نتایج غلطی که کردیو دیدی؟

با دندونای چفت شده غرید

جونگکوک همون اول به گوه خوردن افتاده بود
به نامجون نگاه نمیکرد

نامجون تکونش داد

&جواب بده عوضی،چجوری تونستی اینکارو باهاش بکنی؟ها؟

با دادی که زد جونگکوک چشماشو بست و تهیونگ گیج با همون شلوارک و موهای به هم ریخته از اتاقش اومد بیرون

_نامی؟چی شده؟اینجا چکار میکنی؟

نامجون سریع یقه جونگکوکو ول کرد و به طرف تهیونگ رفت

&تهیونگ،گوشیتو بده

جونکوک وحشت کرد
فکر کرد نامجون میخواد به تهیونگ همه چیزو بگه
هر چند اگه نمیگفت هم تهیونگ خودش میفهمید
هیچکی جز جونگکوک اونجا نبوده که بخواد این عکسو بگیره،چیزی که جونگکوک ازش میترسید این بود که خبر اینکه اون این کارو کرده رسانه ای بشه
اونوقت شیطنت بچگانه ش به ضرر خودش تموم میشد

تهیونگ بی خبر از همه جا گوشیشو به نامجون داد
نامجون گوشی تهیونگو گرفت و گذاشت توی جیبش
و بعد از چشم غره ی وحشتناکی به جونگکوک زمزمه کرد:
&نزار اخبارو دنبال کنه

unexpected love     / کامل شده/Où les histoires vivent. Découvrez maintenant