14📽

2.7K 383 68
                                    

_من هوسوکو ببینم خفه اش میکنم

+چرا ؟چیزی نشده که

_چیزی نشده؟بوسه ای که قرار بود ۱۰ ثانیه طول بکشه سه دقیقه طول کشید،سه دقیقه ی فاکی لبامون رو هم بود

جونگکوک سرشو پایین انداخت و هیچ جوابی نداد

_هی

_هی جونگکوک

+هوم؟

_بیا مسابقه بدیم،هر کی تا ته استخر زودتر رفت

+نمیخوام

_چرا؟

+دوس ندارم باهات مسابقه بدم

_چرا خب؟نکنه؟اووو شت تو شنا بلد نیستیییی؟

جونگکوک روشو برگردوند

_جونگکوک؟

جوابی نداد

تهیونگ فکر کرد جونگکوکو ناراحت کرده،اون الان به خاطر وضعیتش حساس بود(همین وضعیت هِیت و اینا)

_هی،من میتونم بهت شنا یاد بدم

+نمیخوام یاد بگیرم

_احمقی؟شنا یه ورزش ضروریه،اگه یه وقت تو دریا افتادی چجوری میخوای خودتو نجات بدی؟

+دست از سرم بردار تهیونگ

با دلخوری گفت و دلیل دلخوریش ناراحتی تهیونگ از بوسه بود در حالی که جونگکوک خوشش اومده بود و با اینکه میتونست،بوسه رو قطع نکرده بود

خودشو از استخر بیرون کشید و نگاه تهیونگ سمتش کشیده شد
بدن صاف و ورزیده ش با قطرات آب تزئین شده بود و موهای خیسش روی پیشونیش پخش شده بود
جونگکوک سنگینی نگاه تهیونگو حس میکرد
یهو برگشت سمتش و نگاهشو شکار کرد
تهیونگ هول شده رد نگاهشو عوض کرد و به گوشه استخر زل زد

+نمیای؟

_چرا تو برو میام

+خب بیا الان بریم دیگه

_گفتم تو برو میام

با صدای بلندی گفت که هر دوشونو شوکه کرد

جونگکوک روشو برگردوند و با عصبانیت استخرو ترک کرد

و تهیونگ ناباور به پایین تنش خیره شد که به خاطر جونگکوک سفت شده بود!

.
.
.

جونگکوک رفته بود بالا و بعد دو ساعت هنوز تهیونگ نیومده بود
و جونگکوک به طرز احمقانه ای نگران تهیونگی بود که اون پایین لباس نداشت و ممکن بود سرما بخوره

گوشیش زنگ خورد

¥الو جونگکوک؟

+هوسوک اون چه کاری بود کردین؟

¥اونو ولش کن ،قسمت اول امروز ۴ عصر منتشر میشه،خواستم در جریان باشین

+اوکی



unexpected love     / کامل شده/Donde viven las historias. Descúbrelo ahora