17📽

2.7K 388 26
                                    

🔞🔞🔞






جونگکوکو با یه حرکت روی تخت خوابوند و روش خیمه زد
تیشرت جونگکوکو از تنش دراورد و سرشو جلو برد
ترقوه ی سفید جونگکوکو بوسید و سرشو پایین تر برد و نیپل جونگکوکو توی دهنش کشید
زبونش با نیپل جونگکوک بازی میکرد و دستاش روی بدن عضله ای جونگکوک میرقصید
همزمان که اون یکی نیپل جونگکوکو توی دهنش میکشید دستشو پایین برد و شلوار جونگکوکو پایین کشید
بلند شد و به کمک خود جونگکوک شلوارشو درآورد
دیک جونگکوکو از روی باکسر گرفت و فشاری بهش وارد کرد

+آههه

با شنیدن اولین ناله ی جونگکوک وحشی تر شد
سرشو جلو برد و همزمان که از روی باکسر دیکشو مالش میداد روی وی لاینش مارک گذاشت

باکسر جونگکوکو از پاش درآورد و دیک بزرگ و ملتهب جونگکوک نمایان شد
چند ثانیه به اون بدن بی نقص خیره شد و بعد کلاهک جونگکوکو تو دهنش برد و بهش مک زد

+آهههه لعنتتت

جونگکوک کمرشو با بی تابی قوس داد و حجم بیشتر از دیکش توی دهن تهیونگ فرو رفت
تهیونگ همونطور که دیک جونگکوکو مک میزد با دست دیگش به باقی مونده دیکش هندجاب میداد

سرشو جدا کرد و دیک جونگکوک از دهنش بیرون اومد
روی صورت جونگکوک اخم اعتراض امیزی نشست
تهیونگ پاهای جونگکوکو روی شونه های خودش گذاشت و داخل رون جونگکوکو مک زد و از نرمیش لذت برد
دستشو جلو برد و لوپ های باسن جونگکوکو جدا کرد
سرشو نزدیک برد و لیسی به سوراخ نبض دار جونگکوک زد

+آههه داری دیوونم میکنییی

تهیونگ نیشخندی زد و زبونشو داخل فرستاد و حرکت داد

+آههه آههه لعنتتت بسه دیگههه برو سر اصل مطلببب

تهیونگ زبونشو خارج کرد

_خودت خواستی بیبی

باکسرشو درآورد و جونگکوک نیم خیز شد
اگه اون میرفت تو سوراخش رسما جر میخورد
مقابل دیک تهیونگ نشست و بهش بلوجاب داد

_آههه فاکککک

وقتی متمئن شد به اندازه کافی دیکش تو دهن گرم جونگکوک خیس شده جونگکوکو از خودش جدا کرد و خوابوند
دوباره پاهاشو بلند کرد و روی شونه هاش گذاشت
دیکشو مقابل سوراخ تحریک شده ی جونگکوک تنظیم کرد و کلاهکشو با احتیاط وارد کرد

+آههههه

_هنوز فقط کلاهکشه

+لعنتییی میسوزههه

_باکره ای؟

+معلومه که باکره م روانی،من استریتم

تهیونگ پوزخند عصبیی زد و کل دیکشو یک ضرب وارد کرد

+آهههه فاک بهتتتتت

تهیونگ حرکت کرد

_آه آه آههه خیلی خوبه

بعد از چندین بار تغییر جهت ضربه هاش بالاخره پروستات جونگکوکو پیدا کرد

+آهههه همونجاااا

تهیونگ ضربه هاشو رو نقطه ی لذت جونگکوک تند تر و شدید تر کرد و دیکشو توی دستش گرفت
جونگکوک انگار تو بهشت بود
حرکت انگشتای کشیده ی تهیونگ روی دیکش و ضربه هاش روی نقطه ی لذتش اونو هر لحظه بیشتر به اوج میرسوندن

صدای ناله های شهوت آمیزشون و صدای برخورد بدن هاشون اتاقو پر کرده بود

تهیونگ سرشو جلو برد و بیضه های جونگکوکو لیسید
و با این کار پاهای جونگکوک لرزید

+دا...دارم...میاممم

تهیونگ دهنشو رو شکاف دیک جونگکوک چفت کرد و جونگکوک با شدت تو دهنش خالی شد

تهیونگ کام جونگکوکو قورت داد و بعد از چند ضربه داخل جونگکوک خالی شد
جونگکوک پخش شدن گرمای لذت بخشی رو داخل خودش حس کرد
تهیونگ دیکشو از جونگکوک بیرون کشید و کامش با نبض زدنای سوراخ جونگکوک بیرون ریخت
تهیونگ توانایی اینو داشت که با دیدن این صحنه دوباره تحریک بشه
بالاخره این بدن شهوت انگیزو تصاحب کرده بود
خودشو رو جونگکوک انداخت و بدون هیچ حرف یا حرکت دیگه ای خوابشون برد

🔞🔞🔞


.
.
.





صبح با سر درد و کمر درد و سوزش سوراخش از خواب بیدار شد
یکم طول کشید بفهمه چه خبره
اون توسط تهیونگ به فاک رفته بود و این از وضعیت الانشون مشخص بود
ولی هر چی سعی میکرد نمیتونست دیشبو به یاد بیاره

+تهیونگگگ پاشووو

فریاد زد و تهیونگ با وحشت از خواب پرید

_چی شده کوک؟

+دیشب چی شد تهیونگ؟

_ینی چی چی شد؟خب ما...چی؟تو...تو یادت نمیاد؟

جونگکوک اونقد مضطرب بود که ناامیدی صدای تهیونگو حس نکرد

+نه عوضی من مست بودم

_ولی تو گفتی که...

+گفتم مست نیستم؟هر چی گفتم تو مستی گفتم،من همیشه موقع مستی میگم مست نیستم

حرفاشو با فریاد تو صورت تهیونگ زد و موهاشو کلافه چنگ زد

+لعنتی اگه جنی بفهمه چییی

تهیونگ با نگاه سردش از روی تخت پا شد و از اتاق بیرون رفت
سمت حموم رفت و دوش گرفت
تمام مدت تو فکر بود
تو فکر تپش های نا شناخته ی قلبش برای کسی که ادعا میکرد ازش متنفره!
تو فکر پسری که خواهرشو میخواست ولی تهیونگ طاقت نداشت با هم ببینتشون...

تهیونگ از حموم بیرون اومد،لباساشو عوض کرد و ۹ صب به سمت مقصدی نامشخص از خونه بیرون زد



جونگکوک با شنیدن صدای در از جاش بلند شد
لعنتی به سوزش سوراخش فرستاد
وحشتناک ترین اتفاق ممکن براش افتاده بود
تو مستی باکره گیش رو داده بود به تهیونگی که فکر میکرد ازش متنفره و بدتر از اون،هیچی یادش نمیومد
بلند شد و سعی کرد لنگ نزنه
به سمت حموم اتاقش رفت و جلوی آینه ش ایستاد
شکم و ترقوه و رون و وی لاینش با کبودیای بنفش رنگ تزئین شده بود و کام تهیونگ روی قسمت داخلی رونش خشک شده بود
تهیونگ همه ی اینارو یادش بود؟
اون با رضایت خودش این کارو کرده بود؟
کاش یادش میومد چه اتفاقی افتاده...















ووت و کامنت یادتون نره
دوستون دارم💚💜💚💜



unexpected love     / کامل شده/Donde viven las historias. Descúbrelo ahora