کاپل : ویکوکمین
.
.
.
عکس های اونا تنها چیزی بود که تو این چند روزه جلو چشماش رژه میرفتمیپرسی چرا ؟!
چون بعد از ۹ ماه رابطه با دو تا مرد جذاب ، ازشون جدا شد .....
اونم فقط به خاطر پی بردن مادرش به این موضوع و تهدیداش ....راحت نبود چون واقعا اونا رو دوست داشت
اما مجبور شد ....
به پاریس رفت تا زندگی جدیدی رو بسازه اما خبری رو شنید
خبری درباره دو مدل جدید برند سلین که غوغا به پا کردن
اره اون دو نفر !
"کیم تهیونگ" و "جئون جونگ کوک"
چرا جیمین باید دقیقا این خبر و وقتی بشنوه که ۵ماه از جداییشون میگذره ؟!
هر دوی اونا به پاریس اومدن تا روی کار جدیدشون تمرکز کنن اما ....
آیا واقعا اونا برای کار مدلینگ به پاریس اومدن ؟! .....یا برای .....
یا برای دیدن کسی به پاریس اومدن ؟!
عکس های مدل های جدیده سلین همه جا پخش شده بود !
و به خاطر همین "پارک جیمین" همش چشمش به عکسای اون دو نفر میخورد !
امروز هم مثل هر روز رفته بود تا از ماری مراقبت کنه
می پرسید ماری کیه ؟!
خب قطعا جیمین نمی تونست بدون کار کردن زندگی شو بچرخونه
پس ، تصمیم گرفت دنبال کاری بره که واقعا عاشقشه
درسته شاید مسخره باشه اما جیمین عاشق بچه ها بود برای همین پرستار بچه شد
وقتی به خونه خانم پارکر رسید یه ماشین لاکچری ای رو جلو در دید
ماشینش انقدر مدل بالا بود که جیمین تا حالا با چشماش این ماشین و ندیده بود
زنگ در و زد و رفت داخل
وقتی نزدیک در رسید ماری پرید بغلش و جمله همیشگیش و به جیمین گفت
_ عمو جیمین خیلی خوشحالم که اومدی پیشم !
+ مرسی ماری عمو جیمین هم خوشحاله که ماری رو می بینه
_ عمو مامان دو تا مهمون دعوت کرده اونا خیلی خوشگلن
+ واقعا ؟! پس فکر کنم مامانت باید بهم پیام میداد که نیام
_ نه اتفاقا میخواست بره سرکار اما یه دفعه مهمونامون اومدن بیا تو ببینشون
جیمین که خیلی هیجان داشت تا مهمونای خانم پارکر و ببینه بی چون و چرا رفت داخل
اما کاش نمی رفت.....
کاش اصلا به پاریس نمیومد ....
اون چه میدونستم که وقتی بره داخل اکس های خوشتیپشو می بینه که برای دیدن اون اومدن ...
YOU ARE READING
Bts Oneshot ;)
Fanfictionکلی وانشات های جذاب و باحال از همه کاپلایه بی تی اس ! داستانای عاشقانه ، اسمات ، غمگین و حتی طنز :) حتما این بوک و سیو کنید و بخونید ....پشیمون نمیشید🤗