Part 15:Forfeit

34 8 7
                                    

پارت پانزدهم:«تاوان»

تاوان؟ شاید تنها کلمه ای باشه که در تمام زندگی انسانها در حال جریانه.... تاوان خوبی، تاوان بدی، تاوان.... تاوان. تاوانی که همراه با انتقام باشه. انتقام گرفتنه؟!!
بازی از اولم انتقام بود... انتقام از کسایی که دنیاشو براش تاریک کردن. دنیاش تاریک شد ولی الان اونا باید تاوان تاریک کردن زندگی اون رو حتی غیر عمد میدادن. با اینکه بعضی از مهره های انتقامش از زندگی خداحافظی کردن ولی مسلما همشون جایگزینی داشتن.... کیم هیون وون مهره اصلی، پدر کیم یجی، کیم یجی مهره جایگزین... کیم جونگ سو مهره اصلی، پدر کیم تهیونگ،کیم تهیونگ مهره جایگزین.... جئون یئو بین مهره اصلی، پدر جئون جونگ کوک،جئون جونگ کوک مهره جایگزین... بازی خوبی برای ذهن پلید و انتقام جو استیو بود. استیوی که خیلی وقت پیش قلبشو پیش کش دختری کرده بود که به بی رحم ترین روش به دست کیم تهیونگ از دست رفته بود. قلبش الان زیر خروار ها خاک بود پس دلیلی برای دل رحمی نمی دید... عاشق شده بود. درد عشق رو چشیده بود... درد نداشتنشو... شبایی که هیچ مکانی جز قبر سنگی معشوقش برای رفتن نداشت. چی میشد اگه برادر معشوقش اینقدر تند نمی رفت شاید اون شب فرشته نازنینش هیچ وقت با سرعت زیاد رانندگی نمی کرد شاید الان بجای سنگ سرد، جسم گرم اون بغلش بود. خواسته زیادی بود؟
ولی نه تهیونگ با عاشق شدن و از دست دادن می تونست تاوان کارشو پس بده مگه نه؟!
حالا تهیونگ عاشق شده بود عاشق پسرش، جئون جونگ کوک ولی اگه رابطه ای که دارن بر پایه دروغ پیش بره چی، اگه جونگ کوک هدف اصلی از نزدیک شدن تهیونگ رو بفهمه چی بازم حاضره پیشش بمونه یا اصلا این به کنار مطمعنا با فهمیدن حقه کثیفی که برای شب مسابقه ترتیب داده شده قطعا اون رو ول میکرد..... و بوم درد از دست دادن رو هم می تونست حس کنه.

کیم هیون وون ، شریکی که بدون توجه به اوضاع مادی و رفاقتی که داشتن از پدرش پول به اسم شراکت پول میگرفت و در اخر هیچ سهمی از شرکتو بهش نداد؟! سنگ دلی به تمام عیار ! دخترش باید تو ناز و نعمت بزرگ میشد ولی خودش چی بعد از اینکه پدرشو از دست داد باید نارو شرکاشو هم تحمل میکرد. پس عدالت چی شد؟ کجا رفت؟
دخترش باید زجر می کشید نه؟ ولی بخش کمی از زجرشو با از دستت دادن خانوادش کشیده بود پس فقط یه زندونی شدن از طرف استیو برای رسیدن سریع تر به هدفش تاوان پس دادن خوبی بود نه؟!
اینکه اوایل برای حرص دادن کیم نقش اینو بازی میکرد که دیوونه وار عاشق دخترشه برای عصبانی کردنش خوب بود ولی وقت رفت باید طور دیگه ای پیش می رفت.
تقریبا وضعیت کیم جونگ سو هم مثل کیم هیون وون بود تو موقعیت های مشابهی قرار داشتن پس تاوان شون هم مثل هم بود.

بازیچه آخر، جئون جونگ کوک، پسر معشوقه مادرش. شاید تنفری که نسبت به اون داشت تنها بخاطر وجود مادرش بود ولی دروغ چرا دوست نداشت هیچ اسیبی به اون پسر بزنه ولی انگار سرنوشت کار خودشو میکرد.... ترک کردن اریک؟ و البته تهیونگ.. کافی بود. انگار بی تقصیر ترین فرد نقشه کثیف استیو فقط اون بود.

King of IceWhere stories live. Discover now