/دو ماه بعد/
توی رستوران به مناسبت تموم شدن سریالشون جمع شده بودن
جیمین شات ها رو پر کرد و همه برداشتن
¥به افتخار سریالموووون
لیواناشونو بهم زدن
€ولی زودتر از چیزی که فکر میکردیم تموم شد،سر ۶ ماه جمع کردیم
¥آره،پیش فرض ما این بود که تهکوک قراره تا اخر سریال اذیتمون کنن
تهیونگ و جونگکوک بهم نگاه کردن
تو این دو ماه هیچیشون مثل کاپلا پیش نرفته بود
جونگکوک به تهیونگ محل سگ نمیداد و وضعیت برگشته بود به تنظیمات کارخونه=ولی دلم براتون تنگ میشه بچه ها،بیاین بازم همو ببینیم
€حتما،من و یونگی و هوسوک که همیشه با همیم،هر وقت و هر جا هم که بگین پایه ایم
£برای من فقط جای خواب مهمه
جنی از در رستوران اومد تو
٪بچه ها ببخشید دیر کردم
_بیا پیش من فندق
جنی کنار تهیونگ جا گرفت و تهیونگ دستاشو دورش حلقه کرد و مثل کوالا بهش چسبید
جونگکوک یاد موقع هایی افتاد که تهیونگ مثل کوالا به خودش میچسبید و اونو"درخت خودش" خطاب میکرد...نگاهشو از اون دو تا گرفت و به منظره ی بیرون خیره شد
#بچه ها،من میخواستم یه چیزی بگم
+خدا بخیر کنه
جین بلند شد و نامجونو بلند کرد
دستاشو گرفت و روی انگشتاش بوسه زد
جمعیت محو اون دو تا شده بودن
نه فقط اون میز،کل رستوران نگاهشون به زوج جوان بود
جین جلوی پای نامجون زانو زد و حلقه ای از جیبش درآورد#نامجون،خیلی بلد نیستم رمانتیک باشم،ولی خواستم من اونی باشم که ازت میخواد باهاش ازدواج کنی...
نامجون با چشمای اشکی روبروی جین نشست و سرشو بغل کرد
&قبول میکنم پرنسِ من
به افتخارشون دست زدن
جونگکوک برای دوستش خوشحال بود
برعکس خودش زندگی عشقی موفقی داشت
همه با عشق و احترام نگاهشون میکردن و تبریک میگفتن.
.
.جونگکوک به خونه برگشت و بدون روشن کردن چراغا رفت اتاقش
خسته و له خودشو رو تخت پرت کرد و وجودش پر از حس دلتنگی شد
دیگه قرار نبود تهیونگو ببینه؟
هر روز صبح یه تیم دیوونه تو خونش آوار شن؟قلبش فشرده شد و جوشش اشکو تو چشماش حس کرد
گوشیشو برداشت و اسم تهیونگو لمس کرد
بچه خرسش الان چه حسی داشت؟
خوشحال بود که دیگه غرغرای جونگکوکو نمیشنوه؟
دیگه لازم نیست نازشو بکشه؟
اصلا چی شد که انقد فاصله گرفتن؟.
.
.#تهیونگ؟درو باز کن منم جین
_چی شده جین؟
#میتونم بیام تو؟
تهیونگ خودش رفت تو و بی حوصله رو مبل نشست
_میشنوم
#تهیونگ،میدونم به من ربطی نداره ولی نمیتونمم دست رو دست بزارم تموم شدن جونگکوکو ببینم،اون...اون دوسِت داره...
_حرفات تموم شد؟
#اینکارو باهاش نکن،من میبینم که اون دیگه مثل قبل نمیخنده
_منم کم نازشو نکشیدم جین،نمیدونم این دوستت دقیقا چه مرگشه ولی متمئنم اگه حتی اینطوری که میگی دوسم داره،بازم من برم سراغش پسم میزنه،منم غرور دارم سوکجین
#فقط به خاطر یه غرور کوفتی زندگی خودتو اونو خراب نکن،شما خیلی با هم قشنگ بودین...
_برو پایین سوکجین نامجون منتظره،تو کارای منم دخالت نکن،اگه خیلی نگرانی با دوستت حرف بزن
جین لبخند زد،تهیونگ داشت ازش غیر مستقیم درخواست میکرد با جونگکوک حرف بزنه...پس هنوز دوسش داشت؟
اون از دوست خودش متمئن بود،میدونست جونگکوک اینبار بدجور دلباخته.
.
.جونگکوک عصبی گوشیشو زیر و رو کرد
همه جا پر شده بود از خبر بازی کردن تهیونگ توی یک سریال گی دیگه...نمیتونست تحملش کنه
باید یه هفته پیش به حرف جین گوش میکرد و به تهیونگ زنگ میزد
بچه ها ببخشید من این روزا دیر به دیر دارم آپ میکنم
سرم شلوغه یکمسعی میکنم تکرار نشه
الان برای جبران پارت بعدم امشب آپ میکنم🥰ووت و کامنتم یادتون نره
دوستون دارم💜💚💜💚
YOU ARE READING
unexpected love / کامل شده/
Romanceکیم تهیونگ و جئون جونگکوک دو بازیگر مطرح کره و دو رقیب ،انتخاب میشن که توی یک سریال نقش پارتنر رو ایفا کنن... main couple:taekook sub couple:? genre:romance,smut,happy end