24📽last

3.8K 394 59
                                    

جونگکوک با نفس های تند شده و چشمای قرمز و قلبی که تند میزد جلوی در خونه ی تهیونگ بود
در پایینو نامجون براش باز کرده بود و الان جلوی در اصلی خونه ی تهیونگ ایستاده بود
و نمیدونست به چه دلیل کوفتیی استرس گرفته
رمز درو با دستای لرزونش وارد کرد و امیدوار بود تهیونگ رمزشو عوض نکرده باشه
در باز شد و استرس جونگکوک بیشتر...
قدم های سستشو به داخل خونه برداشت و درو پشت سرش بست
صدای دوش حموم رو شنید
خواست بشینه و منتظر وایسته ولی یهو یادش افتاد چرا اینجاست
و یهو یه فکر عجیب به سرش زد
امشب برای برگردوندن خرسش هر کاری میکرد...
"هر کاری"





تهیونگ با خیال راحت زیر دوش ایستاده بود و بدنشو با شامپو بدن میشست

دستگیره در چرخید و تهیونگ ترسید

_یاااا خدااا کیهههه

داد زد
و وقتی هیچ جوابی نشنید بیشتر ترسید

در بیشتر باز شد
تهیونگ جرعت نداشت نگاه کنه
گوشه ی حموم جمع شد و چشماشو بست
میتونست حس کنه یه نفر داره نزدیکش میشه
ولی جرعت نگاه کردن نداشت
نفس های داغی به گوشش خورد و بعد صدای بهشتی جونگکوک تو گوشش پیچید:

+دلم برات تنگ شده بود،کیم تهیونگ

چشماشو با شوک باز کرد و با جونگکوکی که برهنه مقابلش ایستاده بود مواجه شد
زبونش برای گفتن هیچ حرفی نمیچرخید
نگاهشو رو اجزای صورت پرستیدنی جونگکوک چرخوند
و نگاهش رو لباش قفل شد

آب دهنشو قورت داد و نگاه جونگکوک به سمت سیبک گلوی تهیونگ کشیده شد
جونگکوک امشب جسارتش بیشتر از تهیونگ بود
سرشو جلو برد و سیبک گلوی تهیونگو توی دهنش کشید
تهیونگ سرشو به عقب پرت کرد
رقص لب های باریک جونگکوک رو بدنش شروع شد
و فکر کردن به اینکه اون لب های داغ متعلق به جونگکوکه بیشتر دیوونش میکرد
این جونگکوک بود که اینطوری تنشو میبوسید و کبود میکرد
وقتی آخرین مارکشو رو وی لاین تهیونگ گذاشت سرشو بالا آورد و تو گردن تهیونگ فرو کرد و نفس عمیقی کشید

+خیلی بوی خوبی میدی تهیونگ

جونگکوک مسیر گردن تا وی لاین تهیونگو دوباره با بوسه های خیسش طی کرد و به دیک شق شده ش رسید...




🔞kookv🔞


سر دیکشو بوسید و با زبونش طولشو طی کرد

_آههه...

تهیونگ بی قرار موهای جونگکوکو چنگ زد و سرشو به پایین تنش فشار داد

جونگکوک دیک تهیونگو کامل وارد دهنش کرد و سرشو بالا پایین کرد

یک دفعه دیک تهیونگو از دهنش خارج کرد و بلند شد

تهیونگ با نگاه ترسیده ش بهش نگاه کرد
فکر کرد جونگکوک میخواسته اینطوری اذیتش کنه

unexpected love     / کامل شده/Место, где живут истории. Откройте их для себя