24 آوریل 2019
مراسم the fact music awards
بعد از گریم شدن برای مراسم و پوشیدن لباس, حالا جیمین روی مبل منتظر آماده شدن جونگکوک, نشسته بود. با شنیدن صدای تیک باز شدن در اتاق, سرش رو از گوشیش بیرون اورد و تنها چیزی که بعدش اتفاق افتاد زمزمه شدن لقب کیوت از زبون هردو, برای طرف مقابلشون بود. جونگکوک با اون لبخند خرگوشی و کت و شلوار, جیمین با اون موهای صورتی و کت و شلوار, کیوتترین چیزی بودن که توی اون روز میتونستن شاهدش باشن.
جونگکوک با گفتن< خودتو کنترل کن... خودتو کنترل کن> و جیمین با گفتن < فقط بیخیال چلوندنش شو> از وقوع هر نوع حادثه ای جلوگیری کردن.
جیمین همزمان با بلند شدنش, به طرف پسر رفت و گفت: بریم؟
_بریم... جونگکوک گفت و قدمی به سمت جیمین برداشت و بعد از مرتب کردن یقه کت جیمین, ادامه داد: خوشتیپ شدی!
همزمان با بالارفتن ابروهای جیمین,لبخندی هم روی لبهاش شکل گرفت. دستی به زیر چونه جونگکوک کشید: توهم همینطور.
جیمین ساده یا احمق نیست که بگین خیلی زود جونگکوک رو بخشیده... نه... جیمین فقط زیادی عاشقه... و خب, از نظر خودش, اون اولین کسی بود که کسی غیر از جونگکوک رو بوسیده و حالا که داشتن باهم خوب پیش میرفتن, نمیخواست چیزی دوباره خرابش کنه... درسته بوسه خودشو سونگوون شاید برای همیشه یه حس بدی به جونگکوک بده و همینطور بوسه جونگکوک با اون ناشناسه احمق هم به جیمین... ولی با تموم اینا, مهم اینه اونها کنار همن و انقدر خاطره میسازن تا اون تلخی, جایی ته ته مغزشون بپوسه و به چشم نیاد.
هنوز هیچ چیز بینشون رسمی نشده بود... منظور از رسمی یه اعتراف عاشقتمه بلندبالا و گرفتن دستهاشون جلوی خانوادشون و اعضاست... و البته یه بوسه خیس و طولانی. هرچند تو این چندماه گذشته حتی یه بوسه خشک و کوتاه هم نداشتن.
.
.
.
.
از چهارتا پله استیج بالا رفتن. به ترتیب همیشگیشون ایستادن و جونگکوک برای هزارمین بار فحشی به خودش تقدیم کرد که چرا وقتی برای اولینبار قرار شد اعضا کنار هم بایستن, خودش کنار جیمین نایستاد... البته برای الان, این مهم نبود چون با دیدن یه ژست موقع عکس برداریشون, برنامه مهمتری برای اجرا توی ذهن مستر جونگکوک نقش بست..
جونگکوک وقتی که حس کرد دوربینها به اندازه کافی روشون زومه و همه دارن ازشون فیلم و عکس میگیرن, برنامه توی ذهنش رو اجرایی کرد... خیلی یهویی و بدون هیچ هماهنگی ای با اعضا یا کمپانی و صد البته جیمین, همون نماد ای لاو یو رو به سمت جیمین برگردوند.
جیمین شوکه شده بود... جونگکوک داشت چیکار میکرد! چرا جلوی هزارتا خبرنگار و دوربین, داشت بهش میگفت عاشقشه؟
VOUS LISEZ
(Damn chocolate)شکلات لعنتی
Fanfictionی فیک ریل لایف کوکمینه و همینطور اولین کارم امیدوارم خوشتون بیاد (درحال ویرایش)