بالاخره جفتشون کنار هم روی تخت ماساژ افتادن... در حالی که سینه هاشون از میزان نفس نفس زدن، به شدت بالا پایین میشد و سعی داشتن به حالت عادی برگردن...- اگه...سه دور...زمین...فوتبال رو...میدوییدم... انقدر...خسته نمیشدم...
بین هر نفس یه کلمه به زور میگفت و دوباره نفس میگرفت.
خندید و رو به کریس که بعد از حرفاش دوباره داشت سعی میکرد نفساش رو آروم کنه نگاه کرد...
+ ینی فقط هیکل گنده کردی...
هنوز چشاش بسته بود و دست و پاهاش از تخت ماساژ آویزون بود:
- هیکلمم برای تو گنده کردم عزیزم... پس زر نزن قربونت بشم
دوباره خندید و به کریسی که واقعاً تخت براش اندازه نبود نگاه کرد.
+ آخه عاشق چیت شدم وقتی حتی مثل آدم حرف نمیزنی؟
کریس با ذوق چشماشو باز کرد و بلند شد نشست و گفت:
- مگه عاشقم شدی؟
خیره به کریس با لبخندی که میخورد و بروزش نمیداد، نگاهشو گرفت و گفت:
+ گنده بدنیا اومده بعد میگه برا تو گندش کردم! بچه پررو...
به سوهو چشم غرهای رفت و با لبهای آویزون گفت:
- مرتیکه سفید کوچولو نیم وجب قد داره زبونشم درازه... نه تنها نمیگه عاشقمه بلکه میگه مثل آدم حرف نمیزنی! حالا انگار خودش شاعر برگزیده قرنه!
رو به کریس غرید:
+ مرتیکه سفید رو با من بودی!!؟؟؟ من نیم وجب قد دارم؟؟؟
- پس قبول داری کوچولیی؟!!! فقط با سفید و نیم وجبی مشکل داشتی؟
با حرص کریسو کنار زد و نشست و یه لگد به پهلوش زد که حتی صورت دوست پسرش ذرهای جمع نشد...
کریس خندشو خورد و پاشد که سوهوی سرخ از عصبانیتش رو حرصی تر کنه چون معتقد بود اینجوری حس چلوندنش چند برابر میشه...
دستشو گذاشت زیر سرش و چرخید سمت سوهو که با اون دندونایی که روی هم ساییده میشدن داشت نگاهش میکرد و برای هزارمین بار تو دلش قربون صدقش رفت و گفت:
- نیستی؟؟ کوچولو نیستی؟؟!!! ببین درسته دوست دارم ولی نمیتونم دروغ بگم که... حقیقتو بپذیر، عیبی نداره من با همین قد و قواره هم دوستت دارم عزیزم
دوباره با خشم پاشو به تخت کریس کوبید و پاشد که بره...
+ گوسفند! لیاقت منو نداری اصلا! اصلا برو یه درازتر از خودت پیدا کن! هی کوچولو کوچولو! یه دراز و گنده پیدا کن به من کوچولوی سفید نیم وجبی هم کاری نداشته باش اصلا!
چرخید که راه بیوفته... اما انگشتای گرم کریس بازوشو گرفتن و درست لحظه بعد چشماش فقط پلکای بسته شده کریس رو میدیدن... باز بیهوا اونو بوسیده بود!!! باز مثل هر بار، بغضی که خودش باعثش بود رو با بوسههاش میمکید و پاهاشو سست میکرد تا بیشتر بهش تکیه کنه و تو آغوشش فروبره...
BẠN ĐANG ĐỌC
Magician | شعبده باز
Ngẫu nhiên🌀فیک : شعبده باز 🌀کاپل های اصلی : چانبک ، کریسهو ، کایسو ، هونهان 🌀ژانر : فانتزی، کمدی، اسمات ، فلاف، انگست، روزمره، اکشن، سوپر نچرال 🌀تایم آپ : هفتگی 🌀نویسنده : حناسا 🌀وضعیت : در حال آپ 🌀هپی اند پارت اول مقدمه مجیشنه...اونو بخونید تا از محتو...