همونطور که انتظار میره...

666 133 102
                                    

29/10/2019

کنسرت سئول... تور speak yourself

با لبخند شیطنت آمیز روی صورتش به سمت جونگکوک رفت و بدون هیچ فاصله ای روبروی دوست پسرش ایستاد: کدوم آهنگو از همه بیشتر دوست داری؟

جیمین میخواست اون رو اذیت کنه؟... خب جونگکوک هم میتونه مقابلش بی شرم باشه. عشق رو چاشنی نگاهش کرد و با گرفتن لبه لباس جیمین, جواب داد: برای من...

جیمین با لبخند دندون نمایی پرید وسط حرفش... باید به همه میفهموند جونگکوک برای اونه: همونطور که حدس میزدم, همون آهنگه؟!

_ همونطور که انتظار میره...

جیمین بار دیگه پرید وسط حرفش... میخواست نزدیک جونگکوک بودن رو طولانی کنه: همونطور که انتظار میره این همون آهنگه.!

جونگکوک با اتمام حرف جیمین بلافاصله شروع به خوندن کرد... انتخاب اول جونگکوک همیشه همون اهنگه: همه اینا اتفاقی نییست...

جیمین جلوی بغضی که میخواست به گلوش راه پیدا کنه رو, با عمیقتر کردن خندش دفع کرد... با خوندن سرندیپیتی توسط جونگکوک, دستهاشو به نشونه تشویقش بالا برد و بالا رفتن صدای جیغها رو شنید...

با رسیدن به قسمت مورد علاقه اهنگش که توسط جونگکوک خونده میشد, کمی عقب رفت و انگشت اشارش رو به سمت جونگکوک گرفت... جونگکوک هم انگشتش رو به انگشت جیمین چرخوند: من توام... تو منی :)

با دور شدن جیمین نفس عمیقی کشید چون محض رضای گاد اونا واضحا داشتن لاس میزدن... البته لاس زدن اونا توی کنسرت مشکلی نداشت, خجالت جونگکوک بخاطر حضور خانواده خودش و جیمین بود...

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

.

.

.

.

درک این که اونها عاشق همن زیاد سخت نبود... ولی... اونا که نمیتونستن این رو بلند بگن... پس باید! باید غیر مستقیم این رو داد بزنن. جیمین اینبار به لطف منیجرش, تونست کمپانی رو راضی کنه.

توی دوتا اجرای قبلشون هم انجامش دادن و اینبار, آخرین بار بود.

با رسیدن اهنگ به قسمت موردنظرش, آروم روش رو برگردوند تا روبروی جونگکوک قرار بگیره... جونگکوک هم خودش رو چرخوند... حالا روبروی هم بودن. درسته که این اهنگ ربطی به اونها نداره اما اونها همو میخوان پس... جرئتشون رو جمع کردن . به محض چشم تو چشم شدنشون, غرق هم شدن و جونگکوک, عشق رو با جیمین همخونی کرد: but i still want you.. ( ولی من هنوزم میخوامت)

(Damn chocolate)شکلات لعنتیTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang