سلام!
خوشحالم که با یه داستان دیگه اینجام
داستانی که از هر نظر با سبک قبلی نوشتنم، متفاوته "یاس دونده" برام خیلی عزیزه و یکی از دلایلش، اولین تجربهم در نوشتن ژانر امگاورسه
جهانی که جدید و عجیبه، با قوانینی که ساخته ذهن نویسندهست و به طور تقریبی در طول داستان توضیح داده میشن اما اگر هیچی درباره این ژانر نمیدونید، پیشنهادم اینه که با "یاس دونده" شروع نکنید داستان کامله و به مرور قرار داده میشه
امیدوارم دوستش داشته باشید، بهش توجه کنید و مثل قبل، بابت هر کم و کاستی منو ببخشید❤️
در آخر، این داستان رو تقدیم میکنم به مردم کشوری که سالهاست تنها رنگ زندگیشون، قرمز خون بوده
به امید آزادی✌🏻
YOU ARE READING
Runner jasmine
Fanfiction☕️🕊️🍂 خلاصه داستان : نویسنده جوونی که تو یه شب معمولی، چشماش به یه جفت چشم تیلهای مشکی و موهای نقرهای که زیر نور کم اون کلاب میدرخشیدند، دوخته شد... ☕️🕊️🍂 کاپل : chanbaek ژانر: امگاورس، درام، غمگین، اسمات