13 اکتبر 2021 (تولد جیمین)
با انرژی مضاعفی از خواب بیدار شد... علتش؟ خب معلومه دیگه, تولد پارک جیمین شیش بود. جیمین دستشو دور شکمش حلقه کرده بود و پاهاشم روی پای جونگکوک بود. نمیخواست جیمین رو بیدار کنه پس خیلی آروم سعی کرد کنارش بزنه. امروز روز جیمین بود و باید برای شاد نگه داشتنش هرکاری میکرد.
صبحونه مفصلی آماده کرد... هم برای جیمینش, هم برای پدر و مادر جیمینش... کل دیروز رو با دوستا و خانواده جیمین گذرونده بودن.
دوش گرفت و بعد جیمین رو اونقدری بوسید تا بیدار بشه... دو روز پیش از کمپانی برای برنامه امروز اجازه گرفت و بیشتر از هر کسی براش ذوق داشت...
.
.
.
.
جونگکوک برای ورزش به باشگاه شخصیش رفته بود و جیمین, بعد از انجام یه سری کارهای شخصیش برای آلبوم جدیدشون, حالا مشغول چرخیدن تو استودیوی جونگکوک بود.
خب... مثل اینکه اونقدری غرق کاراش شده بود که حتی متوجه تزئینهای روی دیوار نشده بود. با لبخند ذوق زده روی لبش, جلو رفت و روبروشون ایستاد.
" جیمین کیوتی سکسی لاولی, تولدت مبارک "... با خوندن این جمله لبخندش پررنگ تر شد. تم تزئینات هم که زرد و بنفش بود. شوکه بهشون نگاه میکرد. جونگکوک برای اون زیادی خوب بود... جیمین مطمئن بود دوست پسرش برای همین تزئینات به ظاهر ساده هم کلی به کمپانی اصرار کرده...
لبخند هیجان زدش هر لحظه بزرگتر میشد... جونگکوک میخواست با این کاراش اون رو بیشتر عاشق خودش کنه؟؟ مگه بیشتر از این هم میتونست عاشقش بشه؟ همین حالاش هم عشقش تا بی نهایت میرسید...
با دیدن عکسی که توی یکی از قسمتهای ران, جونگکوک ازش گرفته بود خندش گرفت... سعی کرد سوزش چشمهاش بخاطر تلاش برای گریه نکردن رو نادیده بگیره... اون پسر عکس رقص دونفری بلک سوانشون رو هم اونجا گذاشته بود... سرشو کج کرد و خندید... اون پسر فوق العادست.
امروز باید لایو میزاشت پس از اتاق بیرون رفت تا کیکی که میدونست جونگکوک براش خریده رو بگیره و روی میز آماده کنه... دوربین و آیپد و نور هارو تنظیم کرد. لحظه آخر رفت جلوی آینه... موهاش باز کرد و بعد شونه زدنشون, دوباره بست. از کرم خودش که همیشه بین وسایل جونگکوک هم بود, روی پوستش زد و بالم لب جونگکوک رو قرض گرفت.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
(Damn chocolate)شکلات لعنتی
Hayran Kurguی فیک ریل لایف کوکمینه و همینطور اولین کارم امیدوارم خوشتون بیاد (درحال ویرایش)