وقتی ما وسایلمون رو آوردیم خوابگاه، یه در بود که همیشه قفل بود و ما تصمیم گرفتیم کمد خوابگاهه یا یه شرایط نارنیا-جینایر-طور داریم که اگه در رو باز کنیم تهش میرسیم به حراست دانشگاه پس نباید اون در رو باز کنیم و اونقدرا قوه تخیل حروم یه در قفلشدهی خوابگاه نکردیم.
و یه روز در نیمهباز بود و عصرش یه دختر با تاپ-شلوارک هایلایت نارنجی ازش اومد بیرون. کد نارنجی چندشآورترین دختری بود که تو عمرم دیده بودم. موهای قارچی و تاپ-شلوارک ست هایلایت نارنجیش، برای سنش یه تلاش احمقانه برای جوونتر دیده شدن بود، کرکهای کمرنگ از بین جوشهای سرشونهای بیرون زده بود و تمام بدنش سوتغذیهایطور لاغر بود و شکمش مثل یه تیکهی اضافی، ازش آویزون. این موجودی بود که از در نایرنیا اومد بیرون و شروع کرد به جاسوسی.
حتی یه هفته طول نکشید که فهمیدیم چرا اونجاست، چرا اتاقش با بقیه فرق داره. اتاق کد نارنجی عملا یه کمد بود که فقط به اندازه یه تخت جا داشت و چپونده شدن کسی که سرشونههاش کرکهای کمرنگ و جوشهای پررنگ داره و شکمش از بدنش آویزونه و با پوست سبزه همیشه تاپ-شلوارک ست هایلایت نارنجی میپوشه، این پیشفرض رو بهت میداد که اون اتاق بوی قی میده و هیچ جاسوسی به حقارت کد نارنجی نبود که یهو بیمقدمه بین بچهها مینشست و شروع میکرد به فحش دادن به نظام، بیمقدمه با بچههایی که گشت گرفته بودشون همدردی میکرد. بیمقدمه ازمون میپرسید قرار نیست کاری بکنیم؟ و اینا رو وسط ژوژمانها میپرسید، از یه جمع از بچههایی که از ددلاین عقب بودن و حتی نمیتونستن تا آشپزخونه برن که قهوه بذارن. کد نارنجی درمونده دنبال اطلاعات بود، جوری که انگار باید سه چهار نفر از ما رو دستگیر میکرد که بالاخره یه اتاق بهش بدن که علاوه بر یه تخت، جا برای کمد داشته باشه تا بتونه لباسی به جز ست هایلایت تاپ-شلوارک نارنجی بپوشه. اون هم به اندازه ما نمیخواست اونجا باشه.
YOU ARE READING
کد نارنحی
Fantasyولی میدونین کی بچه نبود؟ کی نترسیده بود؟ کی گیج نبود؟ کی هیچکس نمیخواست اونجا باشه؟ کد نارنجی. نمیدونم اسمش چیه. شاید میدونم اسمش چیه ولی چون هیچکس حاضر نبود اسمش رو بگه تصمیم گرفتم ندونم اسمش چیه. کد نارنجی یه دختره بود که کمکم ده سال از بقیه...